گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
انوری

ای غم تو جسم را جانی دگر

جان نیابد چون تو جانانی دگر

ای به زلف کافر تو عقل را

هر زمانی تازه ایمانی دگر

وی ز تیره غمزهٔ تو روح را

هر دم اندر دیده پیکانی دگر

نیست بر اثبات یزدان نزد عقل

از تو بهتر هیچ برهانی دگر

گر ببیند روی خوبت اهرمن

بی‌گمان گوید که یزدانی دگر

ای فرو برده به وصلت از طمع

هر دلی بیهوده دندانی دگر

وی برآورده ز عشقت در هوس

هر کسی سر از گریبانی دگر

نیست بیمار غم عشق ترا

بهتر از درد تو درمانی دگر

دل به فرمانت به ترک جان بگفت

ای به از جان هست فرمانی دگر

 
 
 
عطار

روز یافت ازتو بنو جانی دگر

زانکه هر روزی تو در شانی دگر

ملک‌الشعرا بهار

بزم نورالدین‌، گلستانی دگر

درگه نور جهان‌، جانی دگر

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه