زهی ز بارگه ملک تو سفیر سفیر
زمان زمان سوی این بندهٔ غریب اسیر
زهی بنان تو توجیه رزق را قانون
خهی بیان تو آیات ملک را تفسیر
به ظل جاه تو در پایهٔ سپهر نهان
به چشم جود تو در مایهٔ وجود حقیر
نوال دست تو بطلان منت خورشید
نسیج کلک تو عنوان نامهٔ تقدیر
به سعی نام تو شد فال مشتری مسعود
ز عکس رای تو شد جرم آفتاب منیر
گه نفاذ زهی فتنهبند کارگشای
گه وقار زهی جرم بخش عذرپذیر
کند روانی حکم تو باد را حیران
دهد شمایل حلم تو خاک را تشویر
که بود جز تو که در ملک شاه و ملک خدای
هرآنچه جست ز اقبال یافت جز که نظیر
بر آستانهٔ قدرت قضا نیارد گفت
که جست باد گمان یا نشست گرد ضمیر
سموم حادثه از خصمت ار بگرداند
پیاز چرخ که در جنب قدر تست قصیر
به انتقام تو نشگفت اگر قضا و قدر
بهانهجوی به لوزینه در دهندش سیر
فکند رای تو در خاک راه رایت مهر
نبشت کلک تو بر آب جوی آیت تیر
صریر کلک تو در حشر کشتگان نیاز
ز نفخ صور زیادت همی کند تاثیر
بزرگوارا در حسب حال آن وعده
که شد به عون تو بیرون ز عقدهٔ تاخیر
به وجه رمز در این شعر بیتکی چندست
که از تامل آن هیچگونه نیست گزیر
سزد ز لطف توگر استماع فرمایی
بدان دقیقه که آن بیتها کندتقریر
ز دست آن پدر فتح کز پی تعریف
ردیف کنیت او شد ز ابتدا دو امیر
به من رسید ز همنام چشم و چشمهٔ مهر
به قدر جزو نخست از دو حرف لفظ صریر
چنین نمد که جزو دوم همی آرند
درین دو هفته به فرمان شاه و امر وزیر
به اهتمام خداوند کز عنایت اوست
هزار همچو تو فارغ دل از صغیر و کبیر
دعات گفتم و جای دعات بود الحق
در آن مضیق که آنرا جز این نبد تدبیر
بلی توقع من بنده خود همین بودست
چه در قدیم و حدیث و چه در قلیل و کثیر
به لطف تو که نپذرفت کثرتش نقصان
به سعی تو که نیالود دامنش تقصیر
همیشه تا نبود در قیاس پیر جوان
مطیع بخت جوان تو باد عالم پیر
ز اشک دیدهٔ بدخواه تو سفید چو قار
زرشک روز بد اندیش تو سیاه چو قیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر در تمجید و ستایش از قدرت و نعمتهای الهی است. شاعر با استفاده از اصطلاحات بلاغی و تشبیهات زیبا، به عظمت و فراگامی خداوند اشاره میکند و همچنین از زحمات و الطاف ولی قدرت یاد میکند. وی بر این باور است که قدرت و سیاستمداری الهی، همواره در زندگی انسانها اثرگذار است و خوشبختی و موفقتها نتیجه لطف و اراده این قدرت عظیم است. شاعر از خداوند میخواهد که همچنان بر بندگانش نیکوئی کند و در عین حال از تقدیر و سرنوشت به عنوان حکمت الهی یاد کرده و نگران حوادثی که ممکن است پیش آید نیست. نهایتاً، این شعر دعوتی به توجه به خداوند و شکرگزاری از نعمتهای اوست.
هوش مصنوعی: چه خوشا که از دربار تو، پیامآورانی از هر زمان به سوی این بندهٔ تنها و دردمند آمدهاند.
هوش مصنوعی: ای دستان تو که مانند زیبایی، روزی را به شیوهای خوب به تصویر میکشی، و کلمات تو همانند نشانههایی از قدرت خداوند، معانی عمیق را بیان میکنند.
هوش مصنوعی: در سایه مقام و پرتو وجود تو، در آسمان پنهان شدهام و در برابر بزرگی و بخشش تو، همچون موجودی ناچیز و حقیر احساس میکنم.
هوش مصنوعی: دست تو تجلی بخش خورشید و هنر تو، سرآغاز نگارش سرنوشت است.
هوش مصنوعی: تلاش من برای رسیدن به نام تو باعث شد که سرنوشت من روشن و خوشیمن شود. تصویر تفکرات تو مانند نوری است که آفتاب من را روشن میکند.
هوش مصنوعی: هر زمان که مینگریم، زیبایی و جذابیت در کارهایش نمایان است و او با وقار و بخشش خود به ما کمک میکند و دلسوزیاش ما را آرام میکند.
هوش مصنوعی: حکمت و تخصص تو میتواند هر روحی را به حیرت بیندازد و شخصیت تو به قدری آرامشبخش است که میتواند خاک را نیز تسخیر کند.
هوش مصنوعی: شما چه کسی هستید که در سرزمین پادشاه و در ملک خداوند، هر آنچه که از شانس و خوشبختی جستجو کردید، جز خودتان را یافتید؟
هوش مصنوعی: در برابر قدرت سرنوشت نمیتوان گفت که چیزی به این صورت اتفاق خواهد افتاد یا به آن شکل خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر بلاها و مشکلاتی که از سوی دشمن به تو میرسد، مانند پیازی که در چرخ میچرخد، از تو دور شود، بدان که توانایی و قدرت تو در برابر آنها کمتر است و تو باید خود را آماده و قوی نگهداری.
هوش مصنوعی: اگر تقدیر و سرنوشت بهانهجویی به تو آسیب برساند، تعجبی نیست که به خاطر انتقام تو عمل کند.
هوش مصنوعی: فکر و نظر تو را به زمین انداختند، و نشانهات را با دلایل و نشانهها در آب جاری نوشتند.
هوش مصنوعی: صدای قلم تو در روز قیامت، از درد و نیاز کسانی که جان باختهاند، تاثیری بیشتر از دمیده شدن در شیپور به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، درباره حال آن وعدهای که به کمک تو در آن از دلهره و تأخیر خارج شد، سخن میگویم.
هوش مصنوعی: در این شعر، به نوعی اشاره شده که در آن نمادهایی وجود دارد و از نظر تأمل و دقت نظر، فرصتی برای فرار و اجتناب از عمق آن نیست. به عبارت دیگر، این مضمون به ما میگوید که وقتی در این موضوع عمیق شویم، نمیتوانیم به سادگی از آن عبور کنیم و ناچاریم به تجزیه و تحلیل بیشتری بپردازیم.
هوش مصنوعی: اگر از لطفت بشنوی، خوب است، چرا که آن اشعار به جزئیات خود را به خوبی بیان میکنند.
هوش مصنوعی: از آن پدر بزرگوار که به دنبال تعریف و تمجید رفته، دو فرمانده در آغاز کار با یکدیگر همردیف و همسطح شدند.
هوش مصنوعی: مهر و محبت به من رسید و این احساس را به اندازهی ابتداییترین جزء از کلمهای روایتکنندهی صدا و موسیقی، تجربه کردم.
هوش مصنوعی: در این دو هفته، توسط فرمان شاه و دستور وزیر، چیزی به عنوان نمد به جمع اضافه میشود.
هوش مصنوعی: با کمک و لطف خداوند، هزار نفر مانند تو وجود دارند که از نگرانیهای بزرگ و کوچک آزاد و بیخیال هستند.
هوش مصنوعی: درخواستم را بیان کردم و جایگاهی که به آن درخواست مربوط میشود، در حقیقت در تنگنایی است که هیچ تدبیری جز این نمیتوان برای آن اندیشید.
هوش مصنوعی: بله، انتظار من از تو همیشه همین بوده است، چه در زمانهای گذشته و چه در زمانهای جدید، چه در مقادیر کم و چه در مقادیر زیاد.
هوش مصنوعی: به خاطر لطف تو که جمعیت زیادش را به عنوان نقص در نظر نگرفت و به خاطر تلاشت که دامنش را به ناراستی آلوده نکرد.
هوش مصنوعی: هرگز نباید پیر را با جوانی مقایسه کرد، زیرا جوانی همواره تحت تأثیر سرنوشت خود است. امیدوارم که تو نیز همچون جوانان از نعمت عالم و تجربه بهرهمند باشی.
هوش مصنوعی: از اشک چشمان کسی که به تو حسادت میورزد، چهرهام به سفیدی مبدل شده و مانند سنگ زرشکی که در روزهای بد جا میماند، افکار بدبینانهات سیاه و تیره است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع
همی بدادی تا در ولی نماند فقیر
بسا کسا که برهست و فرخشه بر خوانش
بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر
مبادرت کن و خامش مباش چندینا
[...]
نگر به لاله و طبع بهار رنگ پذیر
یکی برنگ عقیق و دگر ببوی عبیر
چو جعد زلف بتان شاخهای بید و خوید
یکی همه زره است و دگر همه زنجیر
درخت و دشت مگر خواستند خلعت زا بر
[...]
بتی که راستی از قد او رباید تیر
بتیر غمزه ز گردون فرود آرد تیر
نه سیب سرخ بود با رخان او مر مهر
نه با درنگ بود چون رخان من مه تیر
ز خواب دیده پر آب من ندارد بهر
[...]
بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر
بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی
یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر
دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی
[...]
عمید دولت عالی و خاص مجلس میر
امین گنج شه و حمل بخش حمله پذیر
نهاده روی ز حضرت بدین دیار به غزو
به طالعی که قضا روبود به فتح بشیر
گشاده حشمت او دست عدل بر عالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.