گنجور

 
امیر معزی

گر نعمت دشمنت ز حد بیرون شد

بنگر که به عاقبت ز محنت چون شد

از قارون‌ گر به مال و گنج افزون شد

در زیر زمین نهفته چون قارون شد

 
 
 
خواجه عبدالله انصاری

آن دل که تودیدی همه دیگر گون شد

و آن حوض پر آب ماهمه پر خون شد

و آن باغ پر از نعمت چون وارون شد

وآن آب روان ز باغ ما بیرون شد

منوچهری

سبحان‌الله جهان نبینی چون شد

دیگرگون باغ و راغ دیگرگون شد

شمشاد به توی زلفک خاتون شد

گلنار به رنگ توزی و پرنون شد

خیام

افسوس که سرمایه ز کَف بیرون شد،

در پایِ اَجَل بسی جگرها خون شد!

کس نامد از آن جهان که پرسم از وی:

کاحوالِ مسافرانِ دنیا چون شد.

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
میبدی

آن دل که تو دیدی همه دیگرگون شد

و آن حوض پر آب ما همه پر خون شد

و آن باغ پر از نعمت چون هامون شد

و آن آب روان زباغ ما بیرون شد.

عطار

جانا ز غم عشق تو جانم خون شد

هر دم ز تو دردی دگرم افزون شد

زان روز که دل جان و جهان خواند ترا

جان بر تو فشاند و از جهان بیرون شد

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه