گنجور

 
امیر معزی

آن ابر که خاطرش به خاطر برق است

وان بحر که خلق در نوالش غرق است

وان شمس‌ که تاج دولتش بر فرق است

طبع و دل و همت رئیس الشرق است

 
 
 
حکیم نزاری

کفر از سر زلفین تو در عین حق است

گل از رخ زیبای تو اول ورق است

از مشک جفا لاف مزن گر بینی

کز بوی عرقچین تو چین در عرق است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه