گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
عطار

جانا! ز غم عشق تو فریاد مرا

کز عشق تو جز دریغ نگشاد مرا

هر ذرّه اگر گره گشایی گردد

حل کی شود این واقعه کافتاد مرا

حکیم نزاری

من با که بگویم که چه افتاد مرا

بازم چه لطیف و چست بر داد مرا

در بندگی خویشتنم نپذیرفت

و آنگاه ز جمله کرد آزاد مرا

ابن یمین

تا بر تن آزرده تب افتاد مرا

یکروز نکرد هیچکس یاد مرا

تا من بزیم ثناء تب گویم از آنک

تب بود که پشت گرمیی داد مرا

قدسی مشهدی

چون منصب عاشقی فلک داد مرا

شد دنیی و عقبی همه از یاد مرا

افتاده ز کار دو جهان است دلم

زان روز که کار با تو افتاد مرا

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قدسی مشهدی
سعیدا

عید آمد و رفت روزه از یاد، مرا

کردند بتان به غمزه دلشاد مرا

امروز به بندگی قبولم کردند

دل شد ز غم قیامت آزاد مرا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه