اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۴ ساقی بکرم تو میکنی یاد مرا غیر از تو که میرسد بفریاد مرا؟ گر در غم دل تو دستگیرم نشوی سوی که روم که میکند شاد مرا؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که نه تنها به یادش باشد، بلکه به او کمک کند و در غمهاش یاریاش کند. او از احساس تنهایی و ناآرامیاش سخن میگوید و میپرسد اگر ساقی نتواند به او کمک کند، به کجا باید برود تا آرامش بگیرد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو به خاطر من مینوشی، چه کسی جز تو میتواند به داد من برسد؟
هوش مصنوعی: اگر تو در غم و اندوهت یاری من نباشی، به کجا بروم که کسی مرا شاد کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا! ز غم عشق تو فریاد مرا
کز عشق تو جز دریغ نگشاد مرا
هر ذرّه اگر گره گشایی گردد
حل کی شود این واقعه کافتاد مرا
من با که بگویم که چه افتاد مرا
بازم چه لطیف و چست بر داد مرا
در بندگی خویشتنم نپذیرفت
و آنگاه ز جمله کرد آزاد مرا
تا بر تن آزرده تب افتاد مرا
یکروز نکرد هیچکس یاد مرا
تا من بزیم ثناء تب گویم از آنک
تب بود که پشت گرمیی داد مرا
چون منصب عاشقی فلک داد مرا
شد دنیی و عقبی همه از یاد مرا
افتاده ز کار دو جهان است دلم
زان روز که کار با تو افتاد مرا
عید آمد و رفت روزه از یاد، مرا
کردند بتان به غمزه دلشاد مرا
امروز به بندگی قبولم کردند
دل شد ز غم قیامت آزاد مرا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.