اهلی شیرازی
»
رباعیات گنجفه
»
صنف دوم که زر سفید است و بیش بر است
»
صنف دوم که زر سفید است و بیش بر است
ای آنکه ترا سوی رقیبان نگهست
بیصورت حال تو دل من تبهست
در دور قمر که شاه و درویش یکیست
آنرا که بود تنگه بکف پادشه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و غمهای عاشقانه اشاره دارد. شاعر به محبوب خود میگوید که حتی بدون دیدن او، دلش در حال رنج و نابودی است. او بیان میکند که در دورانی که همه در برابر محبت برابرند، کسی که محبوبش به او توجه نمیکند، باید در سختی و تنگنا زندگی کند. شعر، تضاد میان عشق و فاصله را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای آن کسی که با نگاهت به سوی رقبای من مینگری، بیتردید حال من به خاطر تو و به خاطر دلباختگیام خراب است.
هوش مصنوعی: در دور قمر، تفاوتی بین شاه و درویش وجود ندارد؛ هر کسی که در تنگنای زندگی باشد، او را باید پادشاه دانست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن یار که عهدِ دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
چون دیده من دید ترا روز نخست
مسکین دل من هوای دیدار تو جست
اکنون که ترا هوای من نیست درست
یا ناز مکن یا دل من باز فرست
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
رنج دل رنج دیده جز دیده نجست
دانی که شد این گناه بر دیده درست
در جمله جهان صورتی از دیده نرست
کش چندین موج خونش از دیده نشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.