گنجور

 
 
 
سنایی

آن ذات که پروردهٔ اسرار بود

از مرگ نیندیشد و هشیار بود

تیمار همی خوری که در خاک شوم

در خاک یکی شود که در نار بود

عطار

چون نیستی تو محض اقرار بود

هستیت ز سرمایهٔ انکار بود

هر کس که ز نیستی ندارد بوئی

کافر میرد اگرچه دیندار بود

اوحدالدین کرمانی

در عالم عشق هر که را یار بود

صندوق وجودش همه اسرار بود

با این همه گر زخود نشانی بدهد

در حال مقامش رسن و دار بود

کمال‌الدین اسماعیل

آسوده تنی کز تو بتیمار بود

شادان دل آن کز تو بغم خوار بود

آن تن که نه خستۀ تو افگار بود

وان دل که نه کشتۀ تو مردار بود

مولانا

جامی که بگیرم میش انوار بود

بینی که بگویم همه اسرار بود

در هر طرفی که بنگرد دیدهٔ من

بی‌پرده مرا ضیاء دلدار بود

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه