پیش سرمستان عشقت گلشن و گلخن یکیست
دار منصور و درخت وادی ایمن یکیست
حسن او در دل زجام دیده صد عکس افکند
در درون خانه صد خورشید و در روزن یکیست
خوبرویان همچو پروین اند و او ماه تمام
خوشه چین بسیار می بینم ولی خرمن یکیست
در گلستان جهان جز وی نمی بینم گلی
گر سراسر گل شود عالم بچشم من یکیست
دیده یعقوب روشن گشت و دشمن کور شد
در محل فرق است ورنه بوی پیراهن یکیست
جنگ و بحث خانقه بهم دشمن کند
ای خوشا میخانه کانجا دوست با دشمن یکیست
گر نظر بر غیر دارم غیر او مقصود نیست
دیده در صورت دو شد اهلی ولی دیدن یکیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.