گنجور

 
اهلی شیرازی

خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی

سگ توییم بهر صورتی که میخواهی

زمانه خصم و اجل در کمین تو هم برخیز

که نیست بهتر ازین فرصتی که میخواهی

دلا مجوی ازین بحر قطره رحمت

که زحمت تو بود رحمتی که میخواهی

به یاد لعل لبش خون ز دیده بار که بخت

بخون دل دهد آنشربتی که میخواهی

بهشت، صحبت حوری وشان بود ایشیخ

ز در درآ و به بین جنتی که میخواهی

براه کعبه چه حاجت که خونخوری اهلی

ز کوی میکده جو حاجتی که میخواهی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode