خون شد ز بخت بد جگر لختلخت من
دشمن نکرد آنچه به من کرد بخت من
چندان نسیم عشق تو بنشست در کمین
کآخر چو گل به باد فنا داد رخت من
با من چو کوهکن دل کوه است در فغان
از کار سخت من نه که از جان سخت من
چون من به آب دیده درختی نشاندهام
جز خون دل چه گل بدمد از درخت من
جایی که صد چو تخت سلیمان رود به باد
اهلی ببست تخته تابوت تخت من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق عمیق و دردناک مجنون به لیلی است. شاعر از احوالات خودش و تاثیر شدید عشق بر وجودش صحبت میکند. او به محبوبش میگوید که وجود او دردش را بیشتر میکند و نگران است که محبوبش از او دور شود. در خلال شعر، او به توصیف چشمان محبوب و اثرات آن بر حالت روحی خود میپردازد و از بیطاقتی و دردی سخن میگوید که تنها با مرگ تسکین مییابد. در نهایت، شاعر به نوعی استدلال میکند که عشقش به محبوبش عمیقتر از همه چیز است و او را بر هر چیزی ترجیح میدهد.
هوش مصنوعی: دل بیقرار من به خاطر بدبختیها، به شدت آسیب دیده و در وضعیت دردناکی گرفتار است. اما هیچ دشمنی به اندازهی بخت من به من آسیب نرسانده است.
هوش مصنوعی: نسیم عشق تو مدتی در کمین بود، اما در نهایت مانند گلی که در باد بیفتد، لباس من را از من گرفت.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات عمیق و دشواریهای زندگی میپردازد. شاعر به مخاطب میگوید که مانند کوهکن، دل او هم از سختیها و چالشهای زندگی به ستوه آمده است. او احساس میکند که این سختیها نه فقط از جان او، بلکه از دل و روحش نیز ناشی میشوند. درواقع، نشاندهنده آرزوی یاری و همدلی در مواجهه با مشکلات است.
هوش مصنوعی: من به خاطر غم و اندوه و درد و رنجی که دارم، درختی را در دل خود کاشتهام که تنها میتواند اشک و خون دل را به بار آورد، نه گل و سرخوشی.
هوش مصنوعی: در محلی که حتی صد تخت سلیمان هم از بین میرود، راحتی و آرامش من به اندازه یک تابوت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.