ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۳۴ زلفت سیمست و مشک را کان گشتی از بسکه بجُستی تو همه آن گشتی ای آتش تا سرد بُدی سوختیم ای وای از آن روز که سوزان گشتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که زیبایی او به حدی است که همه چیز او را تحتالشعاع قرار داده است. همچنین از آتش عشق سخن میگوید و میافزاید که آن روز که عشق به سردی گراید، بسیار افسوس خواهد خورد.
هوش مصنوعی: زلف تو مانند موهای نقرهای و مشک است، چرا که به خاطر تلاش و جستوجوهای تو در آن، همه چیز به زیبایی و دلربایی آن تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: ای آتش، زمانی که سرد بودی ما در آتش تو سوختیم، ای کاش از آن روزی که شعلهور شدی، ما نجات مییافتیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلفت سیهست مشک را کان گشتی
از بس که بجستی تو همه آن گشتی
ای ماه برآمدی و تابان گشتی
گرد فلک خویش خرامان گشتی
چون دانستی برابر جان گشتی
ناگاه فرو شدی و پنهان گشتی
ای ماه برآمدی و تابان گشتی
گرد فلک خویش خرامان گشتی
چون دانستی برابر جان گشتی
ناگاه فرو شدی و پنهان گشتی
زلفت سیه است مشک را کان گشتی
ازبس که بجستی تو همه آن گشتی
از عشق ازل ترانهگویان گشتی
وز حیرت عشق گول و نادان گشتی
از بسکه به مردی ز غمش جان بردی
وز بسکه بگفتی غم آن آن گشتی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.