گنجور

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
رباعی شمارهٔ ۴۳ به خوانش مجید آخته
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ابوسعید ابوالخیر

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت

چون کبک خرامنده بصد رعنایی

میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
شیخ بهایی

شیرین سخنی که از لبش جان می‌ریخت

کفرش ز سر زلف پریشان می‌ریخت

گر شیخ به کفر زلف او پی بردی

خاک سیهی بر سر ایمان می‌ریخت

صغیر اصفهانی

میآمد و شهد از لب خندان میریخت

میرفت و بدل تیر ز مژگان میریخت

از حسرت موی و روی خود خونجگر

از دیدهٔ کافر و مسلمان میریخت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صغیر اصفهانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه