گنجور

 
 
 
خواجه عبدالله انصاری

صد سال در آتشم اگر رحل بود

آن آتش سوزنده مرا سهل بود

با مردم نااهل نباید صحبت

کز مرگ بترصحبت نا اهل بود

سراج قمری

من مِی خورم و هر که چو من اهل بود

می خوردن من به نزد او سهل بود

می خوردن من حق ز ازل می‌دانست

گر می نخورم علم خدا جهل بود

اوحدالدین کرمانی

صد سال اگر در آتشم مَهل بود

با آتش سوزنده مرا سهل بود

با مردم نااهل مبادا صحبت

کز مرگ بتر صحبت نااهل بود

شاه نعمت‌الله ولی

داند عالم اگر نکو اهل بود

کان علم که بی عمل بود سهل بود

علمی که عمل طلب کند از عالم

گر زان که عمل نمی‌کند جهل بود

صابر همدانی

بی علم کسی بود که نا اهل بود

دانستن علم و معرفت سهل بود

این نکته مبرهن است نزد همه کس

دانستن هر چیز به از جهل بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه