بخش ۸۷ - و من الطبقة الثانیة محمد بن حسن جوهری
شیخ الاسلام گفت: که کنیت محمدحسن جوهری بوبکر است از اهل بغداد، شاگرد ذوالنون مصری٭ مردی بزرگ. شیخ بوبکر واسطی٭ با جلالت خود، از وی حکایت کند. بوبکر واسطی گوید امام توحید: که محمدحسن جوهری گفت: که مردی ذوالنون مصری را گفت: که مرا دعایی کم. گفت: ای جوانمرد! ترا کاری در سبق پیش شده است بسیار دعاهاء ناکرده کی ترا مستجاب، وار جز ازان، غرق شده را در آب بانگ چه سود؟ جز از غرق و زیادت آب در گلو،
شیخ الاسلام گفت: که نمیری را گفتند: که مرا دعائی کن، آنچه ترا رفت در سبق ترا به از معارضهٔ وقت. پیری گفته: ارنه آنید کی او گفته کی از من خواه، میگوید: ادعونی استجب لکم و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدور، ای لیدعونی. من هرگز دعا نکنم، لکن گفت و فرمود کی میخواه میخواهم.
شیخ الاسلام گفت: کی دعاء صوفیان را نه مذهب است، که ایشان بحکم سبق مینگرند، که همه چیز بحکم ببوده، با حفص بغاوردان پاس از شب برنیل خفته میگفت: کاری که بدهاش نابده، چون کنما و آنچ نبدهاش بد، چون کنما، چون کنما، چون کنما؟
همه خلق برانند کی چه خواهد بود، و حکیم درانست کی چه بوده
شیخ الاسلام گفت: که نه آنید کی دعا نباید کرد، و ورد نباید خواند، که من هر شبان روزی ورد خود میبخوانم، دعوات بسیار و آن دویست فصل دعاست، لکن هیچ چیز نمیخواهم، آن ذکر زوان را ایذ فرمانرا، و همت جز ازان.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.