گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

النبلی، کنیه ابومحمد، من کبار اصحاب ابی عثمان حیری٭ مات سنه اثنین و ثلثمائة گفت: که خواهی ترا پند دهم؟ که پنجاه سالست با خلق می‌دهم بنه می‌پذیرد گفت خواهم. گفت، تهمت بر کردار خود نه تا قیمت گیرد، و تهمت از خلق برگبر، تا جنگ برخیزد.

شیخ الاسلام گفت، که صحبت با اللّه سه حرفست، بدیدن فضل او و عیب خود، و عذر خلق. این را چهارم نیست. عذر خلق بین! که آن می‌بود که او می‌خواهد. ایشان زیر قدر و حکم او مضطراند. و عیب خود بین! تا منت یاد آید.

شیخ الاسلام گفت که بوعثمان نصیبی گفت: که اسد نصیبی گفت که شبلی گفت: که دست بسر با یعقوب می‌دانی فرود آوردم، درآن وقت بود که بمصر می‌شدم

گفتم: جبرک اللّه هیچ موی نبود بر تن وی که نگفت آمین «وسلم»