ببلخ بود زاهد صاحب کرامات، و پدر شیخ الاسلام باوی صحبت کرده سالها و او را تعظیم داشتی. شریف گوید: که در مسجد حرام بودم، دو رکعت نماز میکردم پس مقام ابراهیم، کی خضر فراز آمد و مرا گفت: حمزهٔ خیز و طواف کن، که بخراسان خود رکعت توان کرد، ویرا حکایات بسیار است از فراست و کرامت وی هم صحبت خضر بوده شیخ الاسلام گفت: که پدر من سالها خدمت کرد ویرا، و چون من زادم بهراة دران وقت ولادت و ساعت وی گفت ببلخ: که بومنصور ما را پسر آمد و چنان هن.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: بابلخ شخصی زاهد و صاحب کرامت بود و پدر شیخ الاسلام باوی، سالها با او صحبت کرده و او را مورد احترام میدانست. یک روز در مسجد حرام، هنگام نماز دو رکعت، خضر به او گفت که برود و طواف کند. بابلخ از کرامات و حکایات زیادی برخوردار بود و در آن زمان، شیخ الاسلام گفت پدرش سالها به خدمت بابلخ پرداخته و به او خبر داده بود که در زمان زایش او، بابلخ تولدش را تبریک گفته بود.
هوش مصنوعی: زاهدی با کرامات در ببلخ زندگی میکرد که پدر شیخ الاسلام سالها با او صحبت میکرد و به او احترام زیادی داشت. شریف میگوید که در مسجد حرام بود و در حال خواندن دو رکعت نماز پس از مقام ابراهیم، خضر به او نزدیک شد و گفت: "حمزه، برخیز و طواف کن، زیرا در خراسان میتوانی رکعتهای دیگری بخوانی." از او حکایات زیادی در مورد فراست و کرامتش وجود دارد و شیخ الاسلام بیان کرده که پدرش سالها در خدمت او بوده است. وقتی شیخ الاسلام متولد شد، در همان زمان زادگاهش به ببلخ گفت: "به منصور ما، پسری متولد شده است که چنان هنری دارد."
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.