کنیت ابوزکریا، بنشاپور برفت در سنه ثمان و خمسین و مائین شیخ الاسلام گفت: کی بوعبداللّه با کو مرا گفت، که بکران بن احمد جیلی گفت، که یوسف حسین رازی ٭ گفت: که در صد و بیست شهر رفتهام بدیدار علما و حکما و مشایخ، هیچکس ندیدهام قادرتر بر سخن، چون یحیی معاذ رازی، وی گفت: انکسار العاصین احب الی من صولة المطیعین.
شیخ الاسلام گفت: کی فرا یحیی معاذ گفتند: کی قومیاند کی میگویند کی ما بجاء رسیدهایم، کی ما را نماز نباید کرد. گفت: بگو رسیدهاند، بسقر رسیدهاند.
و هم یحیی گوید: کی ایشان کی درین طریق میروند بسخن و فعل، سه قوماند: قومی اصحاب خلوت و ضیقاند، از خلق ستوده در جهان وی جهانیان. ددیگر قوم از محبان داعیان اندر سر کوی. و سیم قومی دیگر میپندارند کی در کاریم در خرق شریعت و سنةاند، تا آنجا کی گویند کی ما از پیغمبران به ایم و مهایم، زندیق شوند تمام.
و هم وی گفت: المحبة العمل بطاعة المحبوب. و هم وی گفت: کی زاهدان غرباً دنیااند و عارفان غرباء آخرت و هم یحیی گوید: کی او قوم دوست بود، دل ایشان در خود بسته، کسی که کسی دوست بود. دل در خود بسته دوستر بود و هم وی گفت: که هر که با دوست جز دوست بیند وی دوست ندیده است. شیخ الاسلام گفت کی: من بماندم بر یک نظاره خود نظاره گشتم یکباره در میدان نظارهام یک سواره فریاد بتو از پنداره
اشغل الناس فی امور
بین خوف و من سرور
و حاجتی فیک یا الی!
ان لا تکلنی الی غرور
و هم گفت: کی بر قدر انبساط منزل توان. شیخ الاسلام گفت: که میگویم کی بر قدر منزل انبساط منزل توان و هم یحیی گوید: که اهل معرفت وحشی اللّهاند، در زمین باکس موانست نکنند. یحیی گوید: کی حقیقت محبت آنست کی به بر نیفزاید و بجا بنکاهد. و جنید گوید: المحبة میل بلا نیل. بوخری دمشقی گوید: اذا سقرت المحبة اذهلت. از خود باز ماند و بیخود گردد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.