بخش ۱۵۰ - و من طبقة الخامسة ایضاً ابوالحسن الصوفی البوشنجی
نام وی علی بن محمد احمد بن سهل. از یگانگان جوانمردان خراسان بود باعثمان حیری دیده و بعراق بابوالعباس عطا و جریری صحبت کرده، و بشام طاهر مقدسی و بوعمر دمشقی صحبت کرده، و با شبلی مسایل گفته و عالم بوده بعلوم و معاملات نیکو، و نیکو طریقت در فتوت و تجرید وکوشنده درویشی را.
لکن شیخ الاسلام گفت: در کار وی نه دور فابوده مگر در عقیده ویرا خللی بوده یا خطائی در سخن واللّه اعلم. در سنة ثمان و اربعین و ثلثمائه برفته و از پوشنگ بوده و به نشاپور نشسته و جایگاه آنجا داشته،و طریقت صوفیان، نیکو دانسته، و سفرهاء نیکو کرده او ایذ که عهد کرده بود: که هر که مرا احتلام افتد، چیزی بدهم بدرویش. که آن از خلل افتد در لقمه یا اندیشهٔ نه راست. وقتی در بادیه بود، ویرا احتلام افتاد و تنها بود، ازار پای بیرون کرده و بر مغیلان افگند تا هر که فرا رسید فرا گیرد، وفا کردن عهد را.
ویرا پرسیدند از تصوف: گفت: اسم و لا حقیقة و قد کان قبل حقیقة ولا اسم. بوعثمان مغربی گوید: پرسیدند ویرا: که ظریف که بود؟ گفت: الخفیف فی ذاته و اخلاقه و افعاله و شما یله من عیر تکلف و سئل عنه ما المروة؟ قال حسن السر و قال من ذل فی نفسه رفع اللّه قدره، و من عزفی نفسه اذله اللّه فی اعین عباده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: علی بن محمد احمد بن سهل از جوانمردان خراسان بود که با افرادی چون بابوالعباس عطا و شبلی صحبت کرده و در علم و طریقت صوفیانه سرآمد بود. او به اخلاق نیکو و معاملات خوب معروف بود و در فتوت و درویشی کوشید. با این حال، شیخ الاسلام درباره او گفت که در عقیدهاش نقصی وجود دارد. وی در سال ۳۳۸ هجری به نشاپور رفت و به طریقت صوفیان آشنا شد. او به درویشان وعده داده بود که اگر کسی دچار احتلام شود، چیزی به او دهد. روزی که در بیابان به این حالت دچار شد، با رعایت عهدش، ازار خود را کنار گذاشت و از هر که گذر کرد، چیزی گرفت تا وعدهاش را نگه دارد.
وقتی از او درباره تصوف پرسیدند، گفت که اسم و حقیقت آن متفاوت است و در حقیقت، پیشینیان به آن واقف بودند. او همچنین تأکید کرد که واقعی بودن یک فرد به درون و عمل او وابسته است و کسی که در خود خوار باشد، خداوند او را در نظر دیگران عزیز میدارد و برعکس.
هوش مصنوعی: علی بن محمد احمد بن سهل، یکی از جوانمردان برجسته خراسان بود. او با شخصیتهای مهمی در حیری، عراق، شام و همچنین با شبلی گفتگوهایی داشت. وی فردی عالم در علوم مختلف و دارای رفتارهای نیکو بود و در زمینههای اخلاقی و سیر و سلوک نیز تلاش کرده و درویشوار زندگی میکرد.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: در کار او چیزی نیست مگر اینکه در عقیدهاش نقصی وجود دارد یا خطایی در گفتارش رخ داده است. در سال ۴۳۸ هجری به نشاپور رفته و در آنجا سکونت یافته است. او با طریقت صوفیان آشنا بوده و به خوبی از آنها یاد کرده است. همچنین وصیت کرده بود که هر کس دچار احتلام شود، چیزی به درویش بدهد. این رفتار ممکن است باعث ایجاد خلل در لقمه یا اندیشهاش شود. یک بار که در بیابان بود، او دچار احتلام شد و چون تنها بود، دامنش را بالا زد و بر زمین انداخت تا هر که به او رسید، آن را بردارد و به وعدهاش عمل کند.
هوش مصنوعی: در مورد تصوف از او پرسیدند و او گفت: «نامی است و در واقع هیچ حقیقتی ندارد و پیش از این حقیقت، نامی وجود نداشت.» بوعثمان مغربی نقل میکند که از او پرسیدند که ظریف کیست؟ و او پاسخ داد: «زیبایی در ذات، اخلاق و اعمال اوست و شما او را بدون هیچ تکلفی خواهید دید.» از او درباره مروت پرسیدند و او گفت: «نیکو کار در دل است.» و افزود: «هر کسی که در نظر خود ذلیل شود، خداوند مقام او را بالا میبرد و هر کسی که در نظر خود عزت بیابد، خداوند او را در چشم بندگانش ذلیل میکند.»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.