بخش ۱۳۴ - و من طبقة الرابعه ایضاً ابوعلی الکاتب المصری
نام وی حسن بن احمد از مهینان مشایخ است صحبت کرده با بوبکر مصری و بوعلی رودباری یگانهٔ مشایخ وقت. بوعثمان مغربی گوید: هومن السالکین. وویرا تعظیم داشتی، پیر بوعلی ممشتولی ایذ صاحب کرامت بود ظاهر. در سنه نیف و اربعین و ثلثمائه برفته از دنیا و گویند سنه ست و خمسین و اللّه اعلم. از اقران رودباری است و با یعقوب ری.
شیخ الاسلام گفت کی هرگه بوعلی کاتب شیخ بوعلی رودباری را نام بردی گفتی: که سید ما شاگردان وی ازان رشک میامد، ویرا گفتند: چیست این که ویرا سید خود میگوئی؟ گفت: آری وی از شریعت بحقیقت شد، ما از حقیقت بشریعت میآئیم.
شیخ الاسلام گفت: مرد از پیشگاه بآستان نفرستند، تو ندانی که او که از آستان واپیشگاه فرستند کیست؟ پس سرد بود، کی از ناز با نیاز فرستند، از نیاز با ناز آی، و از طهارت بنماز شو.
شیخ الاسلام گفت: که بوعلی کاتب گفت: اصحاب الاوراد لایکون لهم قلوب. ویرامه داشتند از رودباری از بزرگی وی و تمامی علم وی. وی گوید: هر چیزی که بر من مشکل شدی، مصطفی را بخواب دیدمی و ازو پرسیدمی.
شیخ الاسلام گفت: که شیخ بوعلی کاتب در همه مصر ویرا یک مرید بود که چیزی بود دادی، اوبمرد، وی بسر گو وی شد گفت: الهی! میان من و تو او واسطه بود و شرک، او برفت توحید من درست گردان! بحق آنک توحید من ترا درست شد برفتن او، که باوی نیکوئی کن. هم وی گفت: که اللّه گفت: وصل الینامن صبر علینا.
شیخ ابوالقاسم نصرآبادی گوید: که بوعلی کاتب را گفتند: کی بکدام بهشت مایل تری ازین دو: بفقر یا بغنا؟ گفت: بآنک بلندتر است درجه و مه است قدر آن، پس ازین دو بیت برخواند. بیت:
ولست بنظار الی جانب الغنی
اذا کانت العلیا فی جانب الفقر
و انی لصبار علی ماینو بنی
و حسبک ان اللّه اثنی علی الصبر
ابوعلی المشتولی نام وی حسن بن علی بن موسی المشتولی الصوفی. شیخ الاسلام گفت: کی وی شاگرد بوعلی کاتب٭ ایذ و آن با یعقوب سوسی٭ مشتول ده است برده فرسنگ مصر، آنجا بوده، در سنه اربعین و ثلثمائه برفت از دنیا، حدث عن بکر بن سهل.
شیخ الاسلام گفت: که وی مصطفی را بخواب دید ویرا گفت: ترا بوکیلی درویشان بپای کردم. وی گفت: یا رسول اللّه! بکفایت؟ گفت: بکفایت. ویرا کاری برخاست و درویشان روی بوی نهادن به آرزوها و بایستها، و آن همه راست میشد، کی خواسته بود کی بکفایت آمد باستاذ خویش، بوعلی کاتب، ویرا بگفت، وی گفت: چه کرده بودی یعنی از جرم؟ کی ترا از میان درویشان بیرون کردند؟ یعنی درویشی نداشت مه از کفایت و توان. شیخ الاسلام گفت قدس اللّه روحه: او بخودی خود مینکرد، مگر که ندای مصطفی، نگر غافل نباشی از مکرو غرور.
شیخ الاسلام گفت: کی بوعلی مشتولی از مشتول بیامد ببصره بزیارت شیخ با یعقوب سوسی در بصره میگشت. از کس باز نمیخواست کی خانه وی کجاست؟ تا روزی بکوئی فرو شد دکان حلاج بود، شاگرد کی بد بران دکان، نزدیک او رفت پرسید: کی حجرهٔ شیخ با یعقوب میباید. گفت: ترا او میباید؟ گفت: تو باو شوی ترا گوید: که گرد کردار گرد، که هر که برو شود این گوید. گفت: آنک در حجرهٔ او زینهٔ بود، و بران زینه در کی بود. وی رفت و ددست بدر حجرهٔ وی باز نهاد، آواز آمد که درای، درشد او را گفت: بیا بنشین من ترا نگویم برو. که گرد کردار گرد، بیا بنشین، یعنی این کار نه همه آنست، چیزیست مه از کردار تو.
شیخ الاسلام گفت: که بوعلی رازی گوید: اذا رایت اللّه عز و جل یوحشک من خلقه فاعلم انه یریدان یؤنسک بنفسه. اللّه بینی که ترا از خلق خود، می وحشت کند، از حاضر نیاسای و غایت نجوی دان که مراد وی آنست، که ترا بخود آرام دهد و انس.
شیخ الاسلام گفت: که بوعلی خیران گفت: اذا استند الرجل نام عقله
شیخ الاسلام گفت: چون بیدار بود مرد معلق بود و سلم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: حسن بن احمد، معروف به بوعلی کاتب، یکی از مشایخ صوفی بوده که با بوبکر مصری و بوعلی رودباری در ارتباط بوده است. او به تعظیم و احترام به پیر خود، بوعلی ممشتولی، معروف و شناخته شده بود. بوعلی کاتب در سن 54 سالگی درگذشت و گفته میشود که از بزرگان زمان خود بوده و در علم و دانش سرآمد بوده است.
وی بینا به خواب، به پیامبر اسلام (مصطفی) مراجعه میکرد و مشکلات خود را از او میپرسید. از او خواسته شد که به دو وضعیت فقر و غنا نگاه کند و او به فقر به دلیل درجۀ بالاترش تمایل داشت. همچنین، بوعلی مشتولی که از خود بوعلی کاتب شاگردی کرده بود، در بصره به زیارت وی رفت و به علم و معرفت بسیاری دست یافت.
شیخ الاسلام نیز به مراتب عالی بوعلی کاتب و دیگر مشایخ اشاره کرده و میگوید که درویشان باید در طلب علم و پاکی باشند و از غرور و خودبینی بپرهیزند.
هوش مصنوعی: حسن بن احمد از مشایخ معروف است و دربارهاش صحبتهایی با بوبکر مصری و بوعلی رودباری، که از بزرگان زمان خود بودند، شده است. بوعثمان مغربی درباره او میگوید که او از سالکان راه معنوی است و به او احترام زیادی قائل بود. پیر بوعلی ممشتولی، که صاحب کرامات بود، نیز به او توجه داشت. وی در سالهای ۴۱ هجری فوت کرده و برخی بر این باورند که وفات او در سال ۵۵ هجری بوده است. او همعصر با رودباری و یعقوب ری بوده است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که هر زمان نام بوعلی کاتب شیخ بوعلی رودباری را میبردی، به او میگفتند: چرا او را سید خود مینامی؟ او پاسخ داد: بله، زیرا او حقیقت شریعت را درک کرده است، در حالی که ما تنها از مسیر حقیقت به شریعت میرسیم.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام فرمود: کسی را از درگاه خداوند نمیفرستند مگر اینکه تو ندانستهای که او کیست. پس اگر در دل سردی باشد، چرا باید از ناز و عشوه به سوی درگاه برود؟ بلکه باید با نیاز واقعی و از سر صفا و پاکی به نماز و عبادت روی آورد.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: بوعلی کاتب بیان کرده است که افرادی که اوراد دارند، قلبی ندارند. او از بزرگانی مانند وی و تمام علمش یاد کرده است. او میگوید: هرگاه چیزی برایم دشوار بود، در خواب به دیدار مصطفی میرفتم و از او سوال میکردم.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که شیخ بوعلی کاتب در یک زمان در مصر داشت، مریدی که به او بسیار احترام میگذاشت. این مرید در لحظاتی به دست خدا دعا کرد و گفت: خدایا، بین من و تو واسطهای وجود دارد که مرا به گمراهی میکشاند. او رفت و من میخواهم توحید خالصی داشته باشم. به خدایی که این توحید را برای من کامل میکند، او را از میان بردار. در ادامه، او نقل قولی از خداوند آورده که میگوید: "به کسانی که صبر و مقاومت کردند، توجه خواهیم داشت."
هوش مصنوعی: شیخ ابوالقاسم نصرآبادی میگوید که از بوعلی کاتب پرسیدند: به کدام یک از این دو بهشت، یعنی فقر یا ثروت، تمایل بیشتری داری؟ او پاسخ داد: به آنچه که درجهاش بالاتر و ارزشش بیشتر است. سپس دو بیت شعر خواند.
هوش مصنوعی: من به جانب ثروت نگاه نمیکنم، وقتی که برتری در سمت فقر قرار دارد.
هوش مصنوعی: من به صبر بر آنچه برایم پیش میآید ادامه میدهم و کافی است که خداوند بر صبر ستایش کرده است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که او خواب مصطفی را دیده و به او گفته است: من پای درویشان را در راه تو گذاشتم. او نیز از رسول الله پرسید: آیا این برایم کافی است؟ و جواب شنید که بله، کافی است. سپس، او متوجه شد که درویشان چگونه به آرزوها و خواستههای خود میرسند و همه چیز به حقیقت تبدیل میشود. این فرد میخواست ببیند چه چیزی باعث این کفایت و خوبی شده است و از استاد خود، بوعلی کاتب، سوال کرد که چرا او را از میان درویشان بیرون کردهاند؟ او به خاطر اینکه نمیتوانست درویشی را به عنوان کفایت بپذیرد، از جمع آنها خارج شده بود. شیخ الاسلام ادامه داد که او به طور مستقل کاری نمیکرد، بلکه باید مراقب ندای مصطفی میبود و از غرور و فریب دوری میجست.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: روزی بوعلی مشتولی از جای خود به بصره آمد تا به دیدار شیخی برود. او با یعقوب سوسی در بصره میگشت و از کسی نمیپرسید که خانه شیخ کجاست. تا این که روزی به دکانی رفت که حلاج بود. شاگرد حلاج، نزدیک او آمد و پرسید: حجره شیخ با یعقوب کجاست؟ بوعلی پاسخ داد: آیا تو به دنبال او هستی؟ جوابی شنید که: او به تو میگوید که کسانی که به او نزدیکی پیدا میکنند، این را میفهمند. شاگرد گفت: در حجره او زینهای بود و کسی بر آن زینه قرار داشت. بوعلی رفت و در حجره را باز کرد. صدایی آمد که گفت: داخل شو، اما من به تو چیزی نگویم. بیا بنشین و بگذار کارهایی که انجام دادهای را، خودت بفهمی، زیرا این تنها کار تو نیست و چیزی است که از اعمالتو برمیآید.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که ابوعلی رازی میگوید: اگر دیدی که خداوند عز و جل از خلق خود تو را میترساند، بدان که او میخواهد تو را به خود نزدیک کند و به تو آرامش بدهد. اگر خداوند تو را از انسانها دور کند، این نشان از این است که او میخواهد که با او به آرامش برسی و انس بگیری.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: بوعلی خیران گفته است: وقتی مرد به عقل خود تکیه کند، به نامش نیز اتکا میکند.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: زمانی که او بیدار بود، به حالت معلق و آرامی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.