بخش ۱۲۷ - و من طبقة الثالثه ایضاً ابوالحسین الدراج
شیخ الاسلام گفت: از ظریفان بوده، بغدادیست، خادم ابرهیم خواص بوده در سماع بمرد در دوستی، در سنه عشرین و ثلثمائه برفته با شیخ ابو عمرو دمشقی و بوعمران مزین رازی.
شیخ الاسلام گفت: که بوالحسین دراج از بغداد برفت به ری آمد بزیارت یوسف حسین رازی ترا. گفت: ارترا در راه کسی سرای آراسته و کنیزک نیکو دادی، آن ترا از زیارت من مانع بودی؟ گفت: ار بودی ندانم، اللّه خود نیاموز مرا بدان.
شیخ الاسلام گفت: کی جواب سخت نیکو باز داد و خود ازو نمیبایست پرسید شیخ الاسلام گفت: کی ابوالحسین سلامی مردی بزرگ بود و صاحب تاریخست. وی گفت: که عیسی موصلی راهب بود وی گفت: که بر مسلمانان آیتی فرود آمد، ندانم، که از بس آن آیت اللّه را چون آزاراند؟ ما یکون من نجوی ثلثه الاهورا بعهم. الآیه.
شیخ الاسلام گفت: کی بوالحسین مالکی نام وی احمد بن سعید المالکی بغدادیست و فصیح بود با جنید و نوری٭ و آن طبقه صحبت کرده، بطرسوس بوده و آنجا برفته وی گفت: که این طایفه را فقیر خوانند از بهر آنک ایشان بدو گیتی فرو نمیآیند.
شیخ الاسلام گفت: که این مرد بر قنطرهٔ بگذشت بود ار بود شاید و گر نبود شاید، اللّه کاروی خود میسازد وی حکایت کند از سماع نوری و جنید٭ شیخ الاسلام گفت: کی بوالحسین هاشمی گوید کی از جنید پرسیدند: کی دل کی خوش بود؟ گفت: آن وقت که او در دل بود.
شیخ الاسلام گفت: که او سخن با جوانمردان میگفت، در دل یاد او بود و مهر او بود و صحبت او بود. و گفت: که کی خوش شود؟ کی او ناظر او بود. کی خوش بود؟ کی او حاضر بود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.