مخاطبهٔ اول - در تقریب و ترغیب بارتکاب سعادات اخروی و تبعد و اجتناب از مطالب دنیوی
ای عزیز بدانکه سرمایه نجات رحمت است و بهترین درجات آخرتست
دنیا جای غرور است و شهرستان شرور زخم نیشش بی مرهم است طلاق داده ابراهیم ادهم است خانه محبت و بیدادیست رانده جنید بغدادیست جرعه جانسوز تلخی است پازده شقیق بلخی است گریخته غفلت و بدنامی است ملعون نظر بایزید بسطامی است خود پرستان دون همت را دیر است
مردود سلطان ابوسعید ابوالخیر است سررشته مکر و فساد جبلی است سرزنش یافته شیخ حقانی شبلی است
دلاله کوچه های مغروریست
مکروه شمرده شیخ ابوالحسن نوری است مطلوب تاثیرات چرخیست پشت پازده معروف کرخی است گرمی بازار متاع بی رواجست در خجالت مانده خون منصور حلاجست اسباب شقاوت را قانون است قفا خورده عارف حق ذوالنون است
ناقبول طبایع اهل قبولست سرگشته نفرینهای بهلول است بگذاشته اتقیاء است برداشته اشقیاء است
هر که طالب او ذلیل و زبان عذرا وکلیل و اهل عبرت را اینست دلیل که (قل متاع الدنیا قلیل)
بر درگه او ز گنج و گوهر مطلب
از دوست بغیر دوست دیگر مطلب
بر دولت دنیوی بقانیست ترا
جز دولت اخروی از این در مطلب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.