گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

الهی آن گروه را بر سر کوی بلا آوردی و بلاها و مصیبتها را بایشان نمودی، این یک گروه هزار قسم شدند همه روی از بلا بگردانیدند مگر یک گروه اندک که روی گردان نشدند و عاشق وار سر به کوی بلا در نهادند و از بلا نیندیشیدند و گفتند ما را همان دولت بس که متحمل اندوه تو گشتیم و غم بلای تو خوردیم و یک یک بزبان حال می گفتند:

من که باشم که به تن رخت وفای تو کنم

دیده حمال کنم بار جفای تو کشم

گر تو بر من به تن و جان و دلی حکم کنی

هر سه را رقص کنان پیش هوای تو کشم