قدوم ماه مبارک مبارک است به فال
که باد بر ملک بحر و بر مبارک سال
سریر بخش سلاطین اتابک اعظم
که هست طلعت او ملک را مبارک فال
جهانگشای عدوبند شاه نصرة دین
که فتح و نصرت از آثار او برند مثال
سر ملوک ابوبکر بن محمد کو
به صولت عمری از جهان ببرد ضلال
بکوفت گاو زمین را نهیب او گردن
بکند شیر فلک را شکوه او چنگال
تهمتنی که به روز وغا توان گفتن
که از زمین وزمان سر کشد به استقلال
در آن مقام که قدرش به صدر بنشیند
رضا دهد فلک هفتمین به صف نعال
کمان کین چو به زه کرد نسر طائر نیز
فراهم آورد از سهم تیر او پر و بال
بسی نماند که از امن و عدل برخیزد
به عهد دولت او نام شبروی ز خیال
زهی سپاه تو را پیشتر ز فتح و ظفر
نکرده هیچ کس از هیچ بقعه استقبال
مثال ساحت میدان توست سطح فلک
نمونه سر چوگان توست شکل هلال
طراز ملک تورا آن طراوت است ز عدل
که تا ابد ننشیند بر او غبار زوال
به مجمعی که سخن با زبان تیغ افتد
کند زبانه خشمت زبان گردون لال
به موضعی که امید از سخا سپس ماند
درافکند کرمت خویشتن به پیش سوال
بزاد تیغ تو چندین هزار بچه فتح
نبوده او را جز با گلوی خصم وصال
جهان به عهد تو هرگز خراب چون گردد
چو تو به رسم دهاقین روی به روز قتال
زمین سینه دشمن به تیغ بشکافی
پس آنگهی بنشانی در او ز رمح نهال
تو را خدای گزید از جهان و شاهی داد
حدیث خضم فسانه ست وترهات ومحال
خدایگانا در عهد پادشاه شهید
که عمر بر تو سجل کرد و ملک بر تو حلال
من آن قبول و کرامت بیافتم که دگر
ورای پایه من وهم را نبود مجال
کنون دو سال تمام است تا همی نوشم
زدست غصه قدحهای زهر مالامال
گسسته گشت زطبعم وساوس اوهام
بریده گشت زجانم علایق آمال
در آمد از در جانم نشاط خدمت تو
از آن سپس که گرفتم ز کاینات ملال
منم چنین که تو بینی وگنجهای هنر
دگر مرا به جهان در ،نه حرمت است و نه مال
من از روان قزل ارسلان خجل گردم
اگر به غیر تو بردارم این شکایت حال
منم که با جگر تشنه خون دل بخورم
ولیکن از کف سفله نخواهم آب زلال
نشانه لگد گور باد سینه آنک
ز شاخ آهو دارد امید کعب غزال
مراست اینهمه سرگشتگی ز تهمت فضل
که با چنین سر و سامان مه فضل و مه افضال
سپهر ازین سان سرگشته نیستی شب و روز
اگر نه متهم ستی به افضل الاشکال
همیشه تا زجهان نیست موضعی خالی
ز انقلاب امور و تقلب احوال
جهان ز ذات تو خالی مباد اگر چه تویی
به ذات خویش جهانی به کبریا و جلال
ببرده موکب تو دست از صبا و دبور
ببسته حشمت تو راه بر جنوب و شمال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف عظمت و اهمیت یک پادشاه و روزهای مبارک ماه رمضان پرداخته است. شاعر ویژگیها و دستاوردهای پادشاهی را که به موفقیت و عدالت مشهور است، ستایش میکند و آن را به انتصابات الهی نسبت میدهد. او به نیروهای جنگی، دستاوردها و فتوحات اشاره میکند و از قضاوت عادلانه و توانمندیهای او در رهبری سخن میگوید. همچنین، او از مشکلات و غمهای شخصی خود در مقایسه با شادیهای خدمت به پادشاه میگوید و در انتها با نگاهی به قدرت و جلال خداوند، برکت و خیرخواهی او را یادآور میشود. در کل، این شعر یک مدح و تمجید از پادشاهی شایسته و زمانهای نیکوست.
هوش مصنوعی: آمدن ماه مبارک، نشانهای خوب و خوشیمن است، مشابه وزش بادی که بر دریا و سالی خوش تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: عظمت و مقام اتابک اعظم که throne سلاطین را در اختیار دارد، به عنوان نشانی خوشی و خوشبختی برای ملک و مردمش به شمار میرود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که جهانگشای عدوبند، شاه نصرت دین، پیروزیها و موفقیتهایش نشاندهنده بزرگی و عظمت او در پیشبرد دین و عدالت است. او با فتوحات خود، نمونهای از نصرت و پیروزی را به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: سر ملوک ابوبکر بن محمد، که به خاطر قدرت و شدت عمل عمر، از دنیای خطا و گمراهی رفت.
هوش مصنوعی: گاو زمین را با قدرت خود میکوبد و شیر آسمان را به خاطر عظمتش میفشارد.
هوش مصنوعی: تهمتهایی که به من زدهاند، به گونهای است که در جنگ و جدل هم نمیتوانند بگویند که من از زمین و زمان جدا شدهام و مستقل هستم.
هوش مصنوعی: در جایی که ارزش و مقام فردی بسیار بالا باشد، ستارهها و آسمان نیز به او احترام میگذارند و به نشانهی این احترام، آسمان هفتم به زمین میآید و در خدمت او قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که کماندار تیر را به زه کمان میکشد، پرندهای نیز آماده میشود زیرا تیر او میتواند به آن آسیب برساند.
هوش مصنوعی: مدت زیادی نمیگذرد که از آرامش و عدالت او، یاد و نام شبروان به یادها خواهد آمد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال سپاه تو که قبل از فتح و پیروزی، هیچ کسی از هیچ جایی به استقبال تو نیامده است.
هوش مصنوعی: شما مانند میدانی هستید که بر روی آن بازی میشود و آسمان به مثابه سطحی است که سر چوب بازی شما میباشد، شکلی شبیه هلال دارد.
هوش مصنوعی: ملک و پادشاهی تو به خاطر عدالت، همیشه سرزنده و باطراوت است و هیچگاه غبار نابودی بر آن نخواهد نشیند.
هوش مصنوعی: در جایی که سخن با تندخویی و تیزی بیان شود، قدرت کلام به شدت کاهش مییابد و آسمان هم از شرم به سکوت میگراید.
هوش مصنوعی: در جایی که امید به بخشندگی تو وجود دارد، با مهربانی و بزرگواری خود به سوال من پاسخ بده.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هرگز پیروزی و موفقیتی که از استفاده از شمشیر به دست میآید، به اندازه پیروزی در صلح و دوستی با دشمنان ارزش ندارد. جنگ و نبرد، با وجود تعداد زیادی از پیروزیها، به تنهایی و بدون ایجاد روابط مثبت و سازنده با دیگران، ناپایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: جهان هرگز خراب نمیشود اگر تو مانند کشاورزها در زمان جنگ، به کار خود ادامه دهی و زود تسلیم نشوی.
هوش مصنوعی: زمین را با شمشیر دشمن شکافتی، سپس در دل آن به مانند نیزه نهالی بکار.
هوش مصنوعی: خداوند تو را از میان این دنیا برگزید و به تو مقام و قدرتی عطا کرد. داستانها و افسانههایی که برای تو گفته میشود، همهاش دروغ و غیرواقعیاند.
هوش مصنوعی: در زمان پادشاهی که به شهادت رسید و عمرش به ثبت رسید، خداوند حق حکومت و سلطنت را به تو عطا کرده است.
هوش مصنوعی: من آن چیزی را به دست آوردم که هیچ کس دیگری در سطح من نمیتواند به آن دست یابد و هیچگاه چنین چیزی برای دیگران قابل تصور نیست.
هوش مصنوعی: اکنون دو سال است که به خاطر غم و ناراحتی، پیوسته شراب مینوشم و این جامها از زهر پر شدهاند.
هوش مصنوعی: از ذهنم افکار مزاحم دور شده و آرزوها و وابستگیهایم از جانم جدا گشتهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که نشاط و شوق خدمت به تو وارد جانم شد، احساس ملالتی را که از دنیا داشتم، کنار گذاشتم.
هوش مصنوعی: من همینطور که هستم هستم و هیچ چیز دیگری برای نشان دادن ندارم. در این دنیا نه ارزش و احترامی برایم وجود دارد و نه ثروتی.
هوش مصنوعی: اگر غیر از تو از کسی دیگر به خاطر حالmem شکایت کنم، از روح قزل ارسلان شرمنده میشوم.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که با دل دردناک و تشنه، خون درونم را میخورم، اما هرگز از دست افراد پست و بیارزش، آب پاک و زلال نخواهم گرفت.
هوش مصنوعی: نشانههای ضربه گور در سینهای دیده میشود که به شاخ آهو امید دارد تا به کعبه غزال برسد. این نشان میدهد که زیبایی و امید در جایی تلخی و نامیدی را تجربه میکنند.
هوش مصنوعی: این همه سردرگمی من به خاطر اتهاماتی است که به خرد و دانش من زدهاند، در حالی که من با این همه شرافت و فضیلت به دنیا آمدهام.
هوش مصنوعی: آسمان در این حال بیقرار نیست، مگر اینکه شب و روز را متهم کنی به بهترین شکلها.
هوش مصنوعی: همیشه در زندگی، جایی وجود ندارد که از تغییرات و دگرگونیهای اوضاع و احوال مصون باشد.
هوش مصنوعی: جهان هیچگاه نباید از وجود تو تهی باشد، هرچند که تو خود به ذات خود، نشانهی بزرگی و عظمت هستی.
هوش مصنوعی: کاروان تو باعث شده که نسیم و باد از حرکت باز بایستند و عظمت تو مسیرهای شمال و جنوب را بستهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.