گنجور

 
وحشی بافقی

صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم

خوش بر سر بهانه نشسته‌ست طاقتم

من مرد حملهٔ سپه هجر نیستم

گیرم که استوار بود پای جرأتم

زندان بی در است کدورتسرای هجر

من چون در این طلسم فتادم به حیرتم

جایز نداشته‌ست کسی هجر دائمی

من مفتی مسائل کیش محبتم

وحشی منم مورخ زندانیان هجر

زیرا که دیر سالهٔ زندان حسرتم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
شمارهٔ ۳۰۵ به خوانش رضا خوشدل
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حافظ

بازآی ساقیا که هواخواهِ خدمتم

مشتاقِ بندگیّ و دعاگویِ دولتم

زان جا که فیضِ جامِ سعادت فروغِ توست

بیرون شدی نُمای ز ظلماتِ حیرتم

هرچند غرقِ بحرِ گناهم ز صد جهت

[...]

نسیمی

من شاهباز زاده شاه شریعتم

از بهر صید طایر قدس حقیقتم

طاووس باغ انسم و سیمرغ باغ قدس

عنقای برج عزت و شاه شریعتم

لاهوتیم که هم بر ناسوت گشته‌ام

[...]

فیض کاشانی

مولای من بیا که هواخواه خدمتم

مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم‏

زانجا که فیض عام سعادت فروغ تست

بیرون شدن نمای ز ظُلمات حیرتم

هرچند غرق بحر گناهم ز صد جهت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
فیاض لاهیجی

شکر خدا که باز به امداد همّتم

جا داده عشق بر سر کوی ملامتم

پیغمبرم به شرع محبّت، به کتف من

باشد نشان سنگ تو مهر نبوّتم

اظهار شکوه از ستم دوست کافریست

[...]

واعظ قزوینی

یارب ز چرک مال جهان بخش نفرتم

ز آلایش تعلق آن ده طهارتم

از دست رفت پای، بده دست و پای سعی

تن گشت همچو سرمه، بده چشم عبرتم

گرد گناه، از گهرم برده آب و رنگ

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه