یارب ز چرک مال جهان بخش نفرتم
ز آلایش تعلق آن ده طهارتم
از دست رفت پای، بده دست و پای سعی
تن گشت همچو سرمه، بده چشم عبرتم
گرد گناه، از گهرم برده آب و رنگ
اشک ندامتم ده و، رنگ خجالتم
دستار عقل کهنه شد و، دلق تن کثیف
بستان مرا، که سخت گرفته است نکبتم
ز آب حیات بندگی جانفزای تست
باشد اگر ز زندگی خویش لذتم
تا روشنم شود که همه غیرتست هیچ
بگشای دیده، یاری از این خواب غفلتم
سر تا بپاست نسخه اطوار من غلط
یارب بده به خامه توفیق صحتم
دادی چو ملک فقر، هم ارزانیم بدار
ترسم که حرص شوم زند پا بدولتم
لب تشنه تر، ز مزرع امید واعظم
از چشمه سار لطف، بده آب رحمتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند تقاضا میکند که او را از آلودگیهای دنیایی و تعلقات رهایی بخشد و به طهارت برساند. او به اشتباهات و گناهان خود اشاره میکند و از عذاب وجدان و ندامت خود میگوید. شاعر احساس میکند که عقل و جسمش در ناخالصی غرق شدهاند و از خدا میخواهد که او را از این وضعیت نجات دهد. او به اهمیت بندگی و زندگی واقعی اشاره میکند و میخواهد که با روشننگری از خواب غفلت بیدار شود. در پایان، از خداوند درخواست میکند که او را سیراب کند و به او رحم کند.
هوش مصنوعی: ای خدا، به خاطر آلودگیهای دنیوی و تعلقاتی که به آن دارم، از آنها بیزارم و آرزو میکنم که از این آلودگیها پاکم کنی.
هوش مصنوعی: با از دست رفتن توان جسمی، دست و پای مجاهدت را به من بده. تلاش من اکنون به شدت شبیه سرمه شده است، پس به من چشم بصیرت بده تا عبرت بگیرم.
هوش مصنوعی: بخاطر گناهی که کردهام، رنگ و زندهگیام تحت تاثیر قرار گرفته و اشک ندامت بر چهرهام نمایان شده است. همینطور خجالت نیز بر من سایه انداخته است.
هوش مصنوعی: عقل من که دیگر فرسوده و کهنه شده، و لباس آلودهای که به تن دارم را از من بگیر، زیرا که سخت گرفتار بدبختی و مصیبت هستم.
هوش مصنوعی: اگر از زندگیام لذت ببرم، آب حیات و جانافزای بندگی توست.
هوش مصنوعی: برای اینکه متوجه شوم که همه چیز تحت کنترل توست، چشمانم را باز کن و مرا از این خواب غفلت بیدار کن.
هوش مصنوعی: ای کاش کمکم کنی تا به درستی زندگیام را ادامه دهم و خطاهایم را اصلاح کنم.
هوش مصنوعی: تو زمانی که مال و ثروت را به من بخشیدی، کمتر از آنچه که بر من است، چه بسا از دستش بدهم؛ نگرانم که به خاطر طمع، پا به عرصه قدرت بگذارم و دچار مشکلات شوم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از نیاز و آرزوی خود برای دریافت کمک و بخشش سخن میگوید. او احساس تشنگی عمیقی دارد که نمادی از longing و امید به رحمت و لطف خداوند است. او به وجود منابع امید و رحمت در زندگیاش اشاره میکند و از آنان میخواهد تا به او آبی ببخشند که به او حیات و آرامش دهد. در واقع، او در جستجوی وجودی است که بتواند او را سیراب کند و به زندگیاش معنا ببخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بازآی ساقیا که هواخواهِ خدمتم
مشتاقِ بندگیّ و دعاگویِ دولتم
زان جا که فیضِ جامِ سعادت فروغِ توست
بیرون شدی نُمای ز ظلماتِ حیرتم
هرچند غرقِ بحرِ گناهم ز صد جهت
[...]
من شاهباز زاده شاه شریعتم
از بهر صید طایر قدس حقیقتم
طاووس باغ انسم و سیمرغ باغ قدس
عنقای برج عزت و شاه شریعتم
لاهوتیم که هم بر ناسوت گشتهام
[...]
صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم
خوش بر سر بهانه نشستهست طاقتم
من مرد حملهٔ سپه هجر نیستم
گیرم که استوار بود پای جرأتم
زندان بی در است کدورتسرای هجر
[...]
مولای من بیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
زانجا که فیض عام سعادت فروغ تست
بیرون شدن نمای ز ظُلمات حیرتم
هرچند غرق بحر گناهم ز صد جهت
[...]
شکر خدا که باز به امداد همّتم
جا داده عشق بر سر کوی ملامتم
پیغمبرم به شرع محبّت، به کتف من
باشد نشان سنگ تو مهر نبوّتم
اظهار شکوه از ستم دوست کافریست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.