گنجور

 
سوزنی سمرقندی

خط نگار ترک من چون طوق قمری بر قمر

یا چون قطار مور بر گرد قمر بسته کمر

وان زلفق پرچین و شکن خمیده چون پشت شمن

بر روی آن سرو چمن ژولیده مو افروز بر

خط بدیع آیین اووان زلف مشک آگین او

بر دوزخ رنگین او دلرا برید از یکدگر

یکروز با او ناگهی کردم براهی همرهی

میرفت آن سرو سهی پیش من و من بر اثر

میدیدم آن بالای او وان رفتن زیبای او

وز مهر خاک پای او هزمان برافشاندم بسر

ناگاه صبر از من بکاست در جان و دل افتاد خواست

شهری برین محضر گواست این را ندارم مختصر

در دامنش آویختم صد گونه رنگ آمیختم

وز دیده گوهر ریختم در پیش آن روشن گهر

پس گفتم ایزیبا نگار از داغ عشقت زینهار

از کرم و تیمار تو کار انده کنم داری خبر

من فتنه ام بر چهر تو بر چهر همچون مهر تو

دل داده ام از بهر تو یکره بجانم باز خر

آویختم بر موی او بوسی زدم بر روی او

وز چهره نیکوی او از بوسه گشتم کامور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر

جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
سنایی

ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر

از سر برون کن سرکشی امروز با ما باده خور

زین بادهٔ چون ارغوان پر کن سبک رطل گران

با ما خور ای جان جهان با ما خور ای بدر پدر

ای خوش لب شیرین زبان خوش خوش در آ اندر میان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
اثیر اخسیکتی

افدیک یا خیر البشر، ای تاج عالم بلکه سر

چونت فتاد اینجا گذر، این المقام ایش الخبر

چون گفت شرعت طرقوا، شاها بمیدان شو زکو

از دوستان بربای کاو، از دشمنان بردار سر

نو کن روش را داستان، بشکن طلسم باستان

[...]

مولانا

ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر

تا سینه‌ها روشن شود افزون شود نور نظر

کوری هشیاران ده آن جام سلطانی بده

تا جسم گردد همچو جان تا شب شود همچون سحر

چون خواب را درهم زدی درده شراب ایزدی

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
همام تبریزی

اینک نسیمی می‌دهد کز دوست می‌آرد خبر

برخیز کاستقبال او واجب بود کردن به سر

ای راحت جان مرحبا از دوست کی گشتی جدا

دارد عزیمت سوی ما یا کرد از این جانب گذر

از زلف عنبربار او وز سرو خوش رفتار او

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه