گنجور

 
همام تبریزی

اینک نسیمی می‌دهد کز دوست می‌آرد خبر

برخیز کاستقبال او واجب بود کردن به سر

ای راحت جان مرحبا از دوست کی گشتی جدا

دارد عزیمت سوی ما یا کرد از این جانب گذر

از زلف عنبربار او وز سرو خوش رفتار او

وز روی چون گلنار او ریح الصباهات الخبر

آن چشم شوخ و شنگ او و ابروی پر نیرنگ او

وان طرۀ شبرنگ او چون است ای باد سحر

ای مشک‌بوی خوش‌نفس بودی مرا فریادرس

تعجیل کن رو باز پس پیغام سوی دوست بر

او را بگو کای نازنین منشین زمانی برنشین

فرسنگ در فرسنگ بین افتاده دل بر یک‌دگر

خوش در دلم بنشسته‌ای با روح در پیوسته‌ای

در چشم من بشکسته‌ای بازار خوبان سر به سر

ای جان شکار تیر تو، دل بسته زنجیر تو

در حیرت از تصویر تو صورت‌گر صاحب هنر

روح و دماغ کیستی چشم و چراغ کیستی

ای گل ز باغ کیستی کآباد باد آن بوم و بر

ای چون همام خوش‌سخن از عاشقان صد انجمن

در منزلت فریاد زن از اشتیاق یک نظر

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر

جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
سنایی

ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر

از سر برون کن سرکشی امروز با ما باده خور

زین بادهٔ چون ارغوان پر کن سبک رطل گران

با ما خور ای جان جهان با ما خور ای بدر پدر

ای خوش لب شیرین زبان خوش خوش در آ اندر میان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
سوزنی سمرقندی

خط نگار ترک من چون طوق قمری بر قمر

یا چون قطار مور بر گرد قمر بسته کمر

وان زلفق پرچین و شکن خمیده چون پشت شمن

بر روی آن سرو چمن ژولیده مو افروز بر

خط بدیع آیین اووان زلف مشک آگین او

[...]

اثیر اخسیکتی

افدیک یا خیر البشر، ای تاج عالم بلکه سر

چونت فتاد اینجا گذر، این المقام ایش الخبر

چون گفت شرعت طرقوا، شاها بمیدان شو زکو

از دوستان بربای کاو، از دشمنان بردار سر

نو کن روش را داستان، بشکن طلسم باستان

[...]

مولانا

ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر

تا سینه‌ها روشن شود افزون شود نور نظر

کوری هشیاران ده آن جام سلطانی بده

تا جسم گردد همچو جان تا شب شود همچون سحر

چون خواب را درهم زدی درده شراب ایزدی

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه