گنجور

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷۱

 

ای دل به عزا راست کن آهنگ فغان را

کامشب شب قتل است

ای دیده فرو ریز به رخ اشک روان را

کامشب شب قتل است

تار نفست بگسلد ای سینه خروشی

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷۸

 

عباس عمو جان تو مرو جانب میدان

در فرقت خود جان من زار مسوزان

دور فلک از مرگ برادر جگرم سوخت

دیگر تو مسوزان دلم از آتش هجران

سقای خرم آب نداریم تمنا

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

گیتی سروته مهر چه پنهان چه پدیدار

... یک لخت ولی مختلف اطوار

این سیرت...گی آکنده به خانه

و آن صورت...گی آورده به بازار

این جسته ره ذوق و همی خرقه علامت

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

... ون خرم از ریش بلندی که تو داری

گر گوش کنم پهن به پندی که تو داری

با طره وخالت که زند پنجه که سرهاست

در گردن از این گرز و کمندی که تو داری

از بند مسلم برهائی همه آزاد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۶ - به میرزا اسمعیل هنر به سمنان نگاشته

 

تا هست میسر که ز گل تاک بر آید

حیف است گیاه دگر از خاک برآید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۴۱ - از قول محمد صادق بیک کرد به میرزا اسمعیل هنر نگاشته

 

خوش خواجگی عشق که صد بنده چو یوسف

شکرانه این بندگی آزاد توان کرد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۴۶ - در مورد مهمانی محمودخان سیور ساتچی در ری نگاشته

 

خواب آورد افسانه و بازش نبرد خواب

چشم تو اگر بشنود افسانه ما را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۵۳ - به آقا محمد جندقی پیشخدمت سیف الله میرزا نوشته

 

ای از برم دور همانا خبرت نیست

کز مویه چو موئی شدم از ناله چو نالی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۵۴ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

دوری زبرت سخت بود سوختگان را

تلخ است جدائی بهم آموختگان را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۶۳ - به احمد صفائی نوشته

 

شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد

من مرثیه گوی دل دیوانه خویشم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۹۶ - به یکی نگاشته است

 

در حق ما به دردکشی ظن بدمبر

کآلوده گشته خرقه ولی پاکدامنم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۲

 

ای از بر من دور همانا خبرت نیست

کز مویه چو موئی شدم از ناله چونالی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۳ - به میرزا اسمعیل هنر نوشته

 

چرخی و همه اختر رخشنده به خرمن

گنجی و همه گوهر ارزنده به خروار

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۹

 

این هم سفران پشت به مقصود روانند

شاید که بمانم قدمی پیشتر افتم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۱۴ - از قول نواب والا به حسین خان نظام الدوله حاکم فارس نوشته

 

سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان

چون در نظر دوست نشینی همه کام است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۶ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

تا چند به حسرت در و دیوار تو بینم

از خانه برون آی که دیدار تو بینم

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode