×
فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسنخان شاملو
از حسرت آینه ندیدن
گردد به نگاه خویش دشمن
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - تعریف بارندگی و گل و لای دامن کوه کشمیر
در بحر گل از گرانی تن
شد کشتی فیل لنگر افکن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۱۲ - صفت سوزنگر
آن سوزنگر که دیده ام من
دارد دهنی چو چشم سوزن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۱۳ - صفت شانه تراشی
در شاخ ز شوق شانه گشتن
دانه ی شانه بود سوزن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۳۰ - صفت کلاه دوز
از ضعف بدن نمانده از من
جز چشم و قدم برنکِ سوزن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۳۳ - صفت کحّال
از میل رهش دو دیده ی من
گردیده چو میلِ سُرمه روشن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۳۶ - صفت چاقشور دوزان
لاغر بدنان در آن نشیمن
از هم گذرانده هم چو سوزن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۱ - صفت خیّاط
صد چاک ز ناله شد دل من
چون موم ز رشته از کشیدن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۱ - صفت خیّاط
بر جا، مانده است در دل من
از بخیه نشان پای سوزن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۵ - صفت اتوکش
دارم چو اتو به راه او من
در پا شب و روز کفش آهن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۵ - صفت اتوکش
کی هم چو اتو به او رسم من
گر کفش و عصا کنم ز آهن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۷ - صفت پینه دوز
باشد هوس وصالش از من
زربفت به ژنده پینه کردن
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۷ - صفت پینه دوز
خود را، دُوزم، اگر به سوزن
بر غیر برای مصلحت من