نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی
در گردنم آر دست یکبار
خون من و گردن تو زنهار
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی
چونی ز گزندهای این خار؟
چون میگذرانی اندر این غار؟
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی
با تربت آن بت وفادار
گفتی غم دل به زاری زار
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی
زان گرگسگان ِاستخوانخوار
کس را نه به استخوان او کار
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - ختم کتاب به نام شروانشاه
رای تو اگرچه هست هشیار
رای دگران ز دست مگذار
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹
بردار صراحیی ز خمار
بربند به روی خرقه زنار
با دردکشان دردپیشه
بنشین و دمی مباش هشیار
یا پیش هوا به سجده درشو
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰
ای عشق تو کیمیای اسرار
سیمرغ هوای تو جگرخوار
سودای تو بحر آتشین موج
اندوه تو ابر تند خونبار
در پرتو آفتاب رویت
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱
در عشق تو گم شدم به یکبار
سرگشته همی دوم فلکوار
گر نقطهٔ دل به جای بودی
سرگشته نبودمی چو پرگار
دل رفت ز دست و جان برآن است
[...]
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
بر هر ذره ای که در جهانست
منت دارد هزار خروار
بی دفتر ملک او زمانه
از پشت شکم کند چو طومار
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۷ - وله ایضا
ای رتبت تو ورای مقدار
وی همّت تو ستاره آثار
مدح تو فزون ز کنه فکرت
قدر تو برون ز حدّ گفتار
دست تو نگون چو بخت دشمن
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - وله ایضا
ای دل سیه لطیف دیدار
وی سیم تن خجسته آثار
از تیغ و قلم نه یی تو خالی
خالی نبود ز تیغ سردار
از حقّۀ تو نگار گیرد
[...]
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸
ای باد صبا، به کوی آن یار
گر بر گذری ز بنده یاد آر
ور هیچ مجال گفت یابی
پیغام من شکسته بگزار
با یار بگوی کان شکسته
[...]
عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ (میبین رخ جان فزای ساقی - در جام جهان نمای باقی)
پیش از عدم و وجود اغیار
وز سلطنت و ظهور اظهار
سلطان سرای عشق فرمود:
پاک است سرای ما ز اغیار
یعنی که به جز حقیقت او
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۹
صد بار بگفتمت نگهدار
در خشم و ستیزه پا میفشار
بر چنگ وفا و مهربانی
گر زخمه زنی بزن به هنجار
دانی تو یقین و چون ندانی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۰
کی باشد اختری در اقطار
در برج چنین مهی گرفتار
آواره شده ز کفر و ایمان
اقرار به پیش او چو انکار
کس دید دلی که دل ندارد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۱
شب گشت ولیک پیش اغیار
روزست شب من از رخ یار
گر عالم جمله خار گیرد
ماییم ز دوست غرق گلزار
گر گشت جهان خراب و معمور
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۴
ای یار شگرف در همه کار
عیاره و عاشق تو عیار
تو روز قیامتی که از تو
زیر و زبرست شهر و بازار
من زاری عاشقان چه گویم
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴
آمد گه آن که بوی گلزار
منسوخ کند گلاب عطار
خواب از سر خفتگان به دربرد
بیداری بلبلان اسحار
ما کلبه زهد برگرفتیم
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸
شرط است جفا کشیدن از یار
خمر است و خمار و گلبن و خار
من معتقدم که هرچه گویی
شیرین بود از لب شکربار
پیش دگری نمیتوان رفت
[...]