فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان
سمند و رخش من با یوز و باسگ
سراسر خفتهاند آسوده از تگ
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین
هوا پر باز بود و دشت پر سگ
شتابان هر دو از پرواز و از تگ
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۱) سؤال آن درویش از شبلی
نخوردی آب از بیم دگر سگ
بجَستی از لب آن آب در تگ
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۵ - در شرح دل فرماید
بود منزلگهش آن گوشت بی شک
نگیرد نور او از پوست تا رگ
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
همه از تست اینجا چه بد و نیک
ولی ما خون خودریزان درین ریگ
عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید
چو کردستی در اینجا جملگی ترک
بجز کشتن نماندستت دگر برگ
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
کسی کانکار او کردست بیشک
بهست ازوی بصد باره دُمِ سگ
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید
تو چندان گشته مغرور بد و نیک
ز غفلت روغنت پاشید در ریگ
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
همه او کرد گفتار از بد ونیک
حقیقت آب خوش آورد در دیگ
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
من از ایشان گریزان گشته چون سگ
دلی اندازم اندر دام هر رگ
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۳
به حال نیک و بد راضی شو ای مرد
که نتوان طالع بد را نکو کرد
چو سگ را بخت تاریکست و شبرنگ
هم از خردی زنندش کودکان سنگ
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۲ - رفتن خسرو به پای قصر شیرین
روم واپس که در این راه باریک
هنوزم نی خر افتاده ست و نی خیگ
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۸ - مدح امیر اعظم شاه قلی بیگ
برحمت دستگیر هر بد و نیک
چراغ دیده عالم قلی بیگ
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در قحط سال
جهان گردیده بر رواس تاریک
سر فرزند خود افکنده در دیگ
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۵ - طاهر همدانی نَوَّرَ اللّهُ روحه
به مو واجی چرا بی نام وننگی
کسی کش عاشقن چش نام و چش ننگ
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - طبیبان وطن
طبیبان وطن زین ساز و این بر
نمیسازند معجونی به جز مرگ
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس
نهاده تاجی از یاقوت بر ترک
فروهشته دو غبغب چون دوگلبرگ