ز بس گفتند ایران بیحساب است
ز بس گفتند ایرانی خراب است
ز بس گفتند این ملت فضولند
ز بس گفتند این مردم جهولند
ز بس گفتند ملت جان ندارد
مریض مملکت درمان ندارد
کنون پر گشته گوش ما از این ساز
دگر نبود اثر در هیچ آواز
طبیبانی که دانایان رازند
مریضان را ز درد آگه نسازند
نگویند این مرض صعب و خطیر است
دریغاکاینمریضاز عمر سیر است
نگوبند آه ای بیچاره ناخوش
تو امشب مرد خواهی،ساعتشش
اگر خون آید از حلقش، بشویند
وگر نبضش شودکاهل، نگویند
بگویندش مباش اینقدر مرعوب
مهیا شوکه فردا میشوی خوب
وزپن سو، دست بر درمان گشایند
ز روی علم درمانش نمایند
چو دردش گوبی و درمان نگویی
یقین میدان تو عزرائیل اویی
طبیبانی که در بالین مایند
به عزرائیل دلالی نمایند
چو تبخالی زند از غلظت خون
بگویند آه طاعون است، طاعون
گر استفراغکی بینند در ما
بگویند آخ « کلرا» واخ « کلرا»
چنین گویند تا آنگه که بیمار
ببازد دل، بیفتد خسته و زار
نه خود یکلحظه درمانش پذیرند
وگر درمان کنی دستت بگیرند
طبیبان وطن زین ساز و این برگ
نمیسازند معجونی به جز مرگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به انتقاد از وضعیت کشور و جامعه ایران میپردازد. شاعر به بیتوجهی و بیخود بودن مردم اشاره کرده و میگوید که همواره درباره وضعیت خراب و ناتوانی ملت صحبت شده است. او از حس ناامیدی و درماندگی در برابر مشکلات اجتماعی و سیاسی سخن میگوید و به طبابت بیاثر و ناآگاهی اشاره میکند که به جای ارائه درمان واقعی، به تشخیص مشکلات خطرناک و آخرالزمانی میپردازند. شاعر در نهایت نشان میدهد که این شرایط فقط به تشدید درد و رنج مردم منجر میشود و هیچ راه حل مؤثری برای مشکلات موجود ارائه نمیدهند.
هوش مصنوعی: ایران به قدری در موردش صحبت شده که به نظر میرسد وضعیتی نامناسب دارد و برخی آن را تحت تأثیر این صحبتها، خراب میدانند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه مدام دربارهٔ این مردم حرف زدهاند که بیفایده و نادان هستند، حالا این باور در میان مردم رواج پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: چون خیلی درباره بیروحی و ناتوانی مردم صحبت شده، این کشور هم به شدت بیمار است و هیچ درمانی برای وضعیت آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: حالا گوش ما از این موسیقی پر شده و دیگر هیچ صدای جدید تأثیری بر ما نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: پزشکانی که به علم و دانش آشنا هستند، بیماران را از درد و رنج خود آگاه نمیسازند.
هوش مصنوعی: نگویید که این بیماری سخت و خطرناک است، زیرا این شخص دیگر از زندگی خسته شده است.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی بیانگر حالتی از ناامیدی و دردی است که فرد در آن شب احساس میکند. او به وضعیت ناگوار و رنجی که دچارش شده، اشاره میکند و این حس را در کلامش به تصویر میکشد. همچنین، از نزدیک شدن به یک زمان مشخص (ساعت شش) صحبت میکند که میتواند نشاندهندهی یک تغییر یا وقوع چیزی مهم باشد. در کل، این شعر تاثر و غم را به خوبی منتقل میکند و حس ناامیدی را در دل مخاطب زنده میکند.
هوش مصنوعی: اگر از گلویش خون بریزد، او را بشویند و اگر نبضش ضعیف شود، کسی چیزی نگوید.
هوش مصنوعی: به او بگویند که اینقدر نترس و مضطرب نباش، آماده باش که فردا حال بهتری خواهی داشت.
هوش مصنوعی: از آن طرف، دستها بر روی درمان میگذارند و بر اساس دانش، آن درمان را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: اگر درد او را برطرف کنی و درمانی برایش نگوئی، بهراستی میدانی تو همان فرشته مرگ هستی.
هوش مصنوعی: پزشکانی که در کنار بیمار حضور دارند، به نوعی میتوانند به فرشته مرگ اشاره کنند.
هوش مصنوعی: اگر وقتی که خون غلیظ میشود، تب ایجاد شود، مردم میگویند این نشانهای از بیماری طاعون است.
هوش مصنوعی: اگر کسی در ما نقصی ببیند، میگویند "آخ"، یعنی افسوس و ناراحتی از آن نقص.
هوش مصنوعی: میگویند که تا زمانی که بیمار دلش را از دست ندهد، خسته و ناتوان نخواهد شد.
هوش مصنوعی: آنها حتی یک لحظه نمیتوانند درمان درد خود را بپذیرند، و اگر تو راه حلی برای درمان ارائه دهی، باز هم ممکن است تو را پس بزنند.
هوش مصنوعی: پزشکان وطن با این ابزار و این داروها هیچ درمانی جز مرگ نمیسازند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.