فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
توی رانده چو از ده روستایی
که آن ده را سگالد کدخدایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
چو کام و ناز باشد نه مرایی
چو باد و برف باشد زی من آیی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۸ - پاسخ دادن رامین ویس را
مگر چون جان من یابد رهایی
ترا هم دل بگیرد در جدایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۰ - پاسخ دادن رامین ویس را
بدان گفتار کم درمان نمایی
دلم را هم بدان دردی فزایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را
که چون تو راز بر دلبر گشایی
نهانت هر چه هست او را نمایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
ز بند مردمی جُستی رهایی
نجستی از بزرگی جز جدایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
همه وقتی توان جستن جدایی
و لیکن جسن نتوان آشنایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۸ - پاسخ دادن رامین ویس را
خردورزی و خرسندی نمایی
که خرسندیست بهتر پادشایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
به گیتی نامورتر پادشایی
ببوسد خاک پای دلربایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
ترا چون دل دهد جستن جدایی
ز روی من بریدن آشنایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
مرا چون صبر باشد در جدایی
ازین پتیاره چون یابم رهایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
مگر دادار بنیوشد دعایی
بگرداند ز جان من بلایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
مگر یابم ز دست او رهایی
نیابم هر زمان درد جدایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
بگو با آن همه درد جدایی
که خواهد بود زنده تا تو آیی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
اگر جانم بماند در جدایی
بگریم در جدایی تا تو آیی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
ترا دادهست یزدان پادشایی
تمامی و بزرگی و روایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
ترا گر هست گوهر روشنایی
چرا در کار تاریکی نمایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
ور آمد پیش او مرد خدایی
ستوده بود همچون پادشایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۲ - نشاندن رامین پسر خود را به پادشاهى و مجاور شدن به آتشغاه تا روز مرگ
خدای آن روز دادش پادشایی
که خرسندی گزید و پارسایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
چو از خورشید آید روشنایی
ازو آید نظام پادشایی