گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم

 

محمد کآفرینش هست خاکش

هزاران آفرین بر جان پاکش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

هنر فتنه شده بر جان پاکش

نبشته عهده عنبر به خاکش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین‌بانو شیرین را

 

جهان تلخ است خوی تلخ‌ناکش

به کم خوردن توان رست از هلاکش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیت‌نامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه

 

به نوعی شاد‌مان گشت از هلاکش

که رست از رشک بردن جان پاکش

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بگفت این و بر آمد جان پاکش

فرو برد این زمین در زیر خاکش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۳) حکایت ترسا بچه

 

به آخر چون بشُست و کرد پاکش

مسلمان گشت و بُرد آنگه بخاکش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

بگفت این و معین شد هلاکش

بصد زاری برآمد جان پاکش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۳) حکایت حسن بصری و شمعون

 

بگفت این و برآمد جانِ پاکش

جهانی خلق گرد آمد بخاکش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او

 

چو بشنود آن مسلمان بوی خاکش

فرو رفت و بر آمد جانِ پاکش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام

 

دعا کرد آن زمان عیسی پاکش

که تا خوش خفت و شد با زیر خاکش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۴) حکایت آن طفل که با مادر ببازار آمد و گم شد

 

چو می‌دیدند غرق خون و خاکش

بترسیدند از بیم هلاکش

عطار
 

عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهی‌نامه » در آغاز آلهی نامه

 

خطی از فضل گرد این خطا کش

قلم در نامهٔ کردارِ ما کش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم

 

ز کار ما مگردان خشمناکش

ز ما خشنود گردان جان پاکش

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۷ - در ذات و صفات و عین الیقین فرماید

 

بچشم دل نظر کن ذات پاکش

عیان گشته در این اسرار خاکش

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۳ - در معنی وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهوراً فرماید

 

قراری یافت دل از ذات پاکش

که بیرون رفت او از آب و خاکش

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مردن فرهاد در عشق شیرین

 

به خاک انداختند اندام پاکش

به آب دیده تر کردند خاکش

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٩٨

 

سخن بکری بود نوزاده فکر

گرامی دار همچون جان پاکش

چو سروش هست میل سربلندی

اگر بر هر خس آویزی چو تاکش

برسم جاهلیت کرده باشی

[...]

ابن یمین
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۱۸ - حدیث گفتن قاصد با معشوق

 

چنین تا چند کوشی در هلاکش

بترس آخر ز آه سوزناکش

عبید زاکانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode