گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۴

 

شبی زبان فصاحت ز منهیان خرد

سوال کرد غرض آنکه مدتی است مدید

که بر خلاف طباع زمانه می‌بینم

که حصن ملک حصین است و سد عدل سدید

زوال ظلمت ظلم است از ستاره بدیع

[...]

۸ بیت
سلمان ساوجی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴

 

چو بار زیستن اهل درد نپسندید

چرا بقتله من خسته نیغ دیر کشید

حکایت دل بیمار باورش نفتاد

که تا معاینه آنرا به چشم خویش ندید

حدیث سوختگان زود زود آتش را

[...]

۷ بیت
کمال خجندی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶

 

چه مطرب است که امشب بدین مقام رسید

بساخت پردهٔ عشاق و پرده‌ها بدرید

به یک ترانه چنان گرم کرد مجلس را

که می به جوش در آمد، ز گل عرق بچکید

اگر به قول مخالف دلم ز ره می‌رفت

[...]

۷ بیت
ناصر بخارایی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۳

 

چه چاره چونکه دل از وی به کام دل نرسید

زلال لعل لب او به کام دل نچکید

به کام دل نرسیدم شبی به دولت وصل

ز درد روز فراق تو جان به لب برسید

منه تو بار گران بیش از این به شخص ضعیف

[...]

۹ بیت
جهان ملک خاتون
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸

 

جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید

هِلال عید در ابرویِ یار باید دید

شکسته گشت چو پشتِ هلال قامتِ من

کمانِ ابرویِ یارم چو وَسمه بازکشید

مگر نسیمِ خَطَت صبح در چمن بگذشت

[...]

۹ بیت
حافظ
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹

 

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید

صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟

فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟

ز میوه‌های بهشتی چه ذوق دریابد

[...]

۸ بیت
حافظ
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶

 

تعینات جهان در میان بیم و امید

ز آسمان بزمین وز ذره تا خورشید

همه بر غبت خود در جهان کون فساد

کمال خود طلبد از خدای خود جاوید

کمال خاک نبات وکمال او حیوان

[...]

۵ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱

 

«یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید؟

مگر در آینه جان جمال خود را دید؟

جمیل بود محب جمال خود دایم

هزار گونه گل از بوستان خود می چید

زمان زمان زخدا در جهان جان خبرست

[...]

۷ بیت
قاسم انوار
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳

 

ز سبزه گرد لب جوی خط تازه دمید

به تازگی خط آیندگان باغ رسید

کشید سبزه به زنگار خورده سوزن خویش

به هر دلی که ز دی خارهای غصه خلید

ز بس که فیض عطا ریخت بر چمن باران

[...]

۹ بیت
جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴

 

به طرف باغ عجب دلکش است سایه بید

که لمعه لمعه درخشد ازان میان خورشید

زنند چشمکت آن لمعه ها ز جنبش باد

که خیز دیده عبرت گشا به لاله و خید

به لاله بین که چه سان داغ بر جگر دارد

[...]

۹ بیت
جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۹

 

به گرد عارض تو گر دمیده یک دو سه موی

مکن ز عشق من و حسن خویش قطع امید

که نگسلم ز تو پیوند مهر اگر به مثل

خط تو زلف شود زلف ریش و ریش سفید

۲ بیت
جامی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۲۷۱- بابا فغانی

 

که جانم میرود تا بر سرم صیاد میآید

ملامت بین که هر سنگی که جست از تیشه فرهاد

۱ بیت
سام میرزا صفوی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - ماده تاریخ وفات شیخ حبیب‌الله

 

هزار حیف که شیخ زمان حبیب‌الله

همان که بود ز روحانیان قدس مرید

همان سحاب که گر هیچ فیض بخش شدی

درین چمن گل خورشید می‌دمید از بید

همان بهار که بی رشح فیض تربیتش

[...]

۷ بیت
فصیحی هروی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵

 

علی الصباح نوید هو الغفور رسید

شراب در تن مخمور جان تازه دمید

شراب مست درآمد که اینک آوردم

نوید مغفرت از حضرت غنی حمید

نذیر خوف برون رفت از دل مخمور

[...]

۱۵ بیت
فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶

 

بیا بیا که نوید از جناب دوست رسید

که عید تو منم و عود مینماید عید

محال دیو مده در دلت ملک آمد

مباش غافل و وقت قدوم دوست رسید

نداری ار تو دل قابل نزول ملک

[...]

۱۵ بیت
فیض کاشانی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در بث الشکوی و مرثیت و مدحت حضرت سیدالشهداء امام حسین «ع »

 

قضا بدور جان، از فلک حصار کشید

که خوشدلی نتواند بگرد ما گردید

جهان نه تنگ چنان از هجوم غم شده است

که خون تواندم آسان ز دل بچهره دوید

ز بسکه عرصه گیتی است تنگ، حیرانم

[...]

۵۵ بیت
واعظ قزوینی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵

 

چو شوخ چشمی خود را ز روی آینه دید

از آن فرنگ حیا لاله لاله رنگ چید

میان چاه زنخدان او نشان یابد

کسیکه پای دلش در ره هوس لغزید

اسیر زلف و رخ و خال و خط به مدرس عشق

[...]

۶ بیت
جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۲

 

گذشت عمر به لرزیدنم ز بیم و امید

قضا نوشت‌ مگر سرخطم‌ به‌ سایهٔ بید

سحر دماندن پیری چه شامهاکه نداشت

سیاه‌کرد جهانم به دیده موی سفید

ز دور می‌شنوم‌ گر زبان ما و شماست

[...]

۹ بیت
بیدل دهلوی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۲۲ - تاریخ فوت میرزا محمدشفیع

 

فروغ مشعله دودمان مرتضوی

که همچو مهر بر آفاق مدتی تابید

مه سپهر شرف میرزا شفیع که بود

چه طعنه‌ها زد رخشندگیش بر خورشید

غروب کرد چنان تیره ساخت عالم را

[...]

۵ بیت
مشتاق اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
 
تعداد کل نتایج: ۹۱