کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴
چو بار زیستن اهل درد نپسندید
چرا بقتله من خسته نیغ دیر کشید
حکایت دل بیمار باورش نفتاد
که تا معاینه آنرا به چشم خویش ندید
حدیث سوختگان زود زود آتش را
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶
چه مطرب است که امشب بدین مقام رسید
بساخت پردهٔ عشاق و پردهها بدرید
به یک ترانه چنان گرم کرد مجلس را
که می به جوش در آمد، ز گل عرق بچکید
اگر به قول مخالف دلم ز ره میرفت
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۳
چه چاره چونکه دل از وی به کام دل نرسید
زلال لعل لب او به کام دل نچکید
به کام دل نرسیدم شبی به دولت وصل
ز درد روز فراق تو جان به لب برسید
منه تو بار گران بیش از این به شخص ضعیف
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸
جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید
هِلال عید در ابرویِ یار باید دید
شکسته گشت چو پشتِ هلال قامتِ من
کمانِ ابرویِ یارم چو وَسمه بازکشید
مگر نسیمِ خَطَت صبح در چمن بگذشت
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟
فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟
ز میوههای بهشتی چه ذوق دریابد
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶
تعینات جهان در میان بیم و امید
ز آسمان بزمین وز ذره تا خورشید
همه بر غبت خود در جهان کون فساد
کمال خود طلبد از خدای خود جاوید
کمال خاک نبات وکمال او حیوان
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱
«یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید؟
مگر در آینه جان جمال خود را دید؟
جمیل بود محب جمال خود دایم
هزار گونه گل از بوستان خود می چید
زمان زمان زخدا در جهان جان خبرست
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳
ز سبزه گرد لب جوی خط تازه دمید
به تازگی خط آیندگان باغ رسید
کشید سبزه به زنگار خورده سوزن خویش
به هر دلی که ز دی خارهای غصه خلید
ز بس که فیض عطا ریخت بر چمن باران
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴
به طرف باغ عجب دلکش است سایه بید
که لمعه لمعه درخشد ازان میان خورشید
زنند چشمکت آن لمعه ها ز جنبش باد
که خیز دیده عبرت گشا به لاله و خید
به لاله بین که چه سان داغ بر جگر دارد
[...]
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۹
به گرد عارض تو گر دمیده یک دو سه موی
مکن ز عشق من و حسن خویش قطع امید
که نگسلم ز تو پیوند مهر اگر به مثل
خط تو زلف شود زلف ریش و ریش سفید
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
در کرم و لطف شما بحردلید
بحر تهی چشم و شما دیده پرید
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - ماده تاریخ وفات شیخ حبیبالله
هزار حیف که شیخ زمان حبیبالله
همان که بود ز روحانیان قدس مرید
همان سحاب که گر هیچ فیض بخش شدی
درین چمن گل خورشید میدمید از بید
همان بهار که بی رشح فیض تربیتش
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵
علی الصباح نوید هو الغفور رسید
شراب در تن مخمور جان تازه دمید
شراب مست درآمد که اینک آوردم
نوید مغفرت از حضرت غنی حمید
نذیر خوف برون رفت از دل مخمور
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶
بیا بیا که نوید از جناب دوست رسید
که عید تو منم و عود مینماید عید
محال دیو مده در دلت ملک آمد
مباش غافل و وقت قدوم دوست رسید
نداری ار تو دل قابل نزول ملک
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در بث الشکوی و مرثیت و مدحت حضرت سیدالشهداء امام حسین «ع »
قضا بدور جان، از فلک حصار کشید
که خوشدلی نتواند بگرد ما گردید
جهان نه تنگ چنان از هجوم غم شده است
که خون تواندم آسان ز دل بچهره دوید
ز بسکه عرصه گیتی است تنگ، حیرانم
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵
چو شوخ چشمی خود را ز روی آینه دید
از آن فرنگ حیا لاله لاله رنگ چید
میان چاه زنخدان او نشان یابد
کسیکه پای دلش در ره هوس لغزید
اسیر زلف و رخ و خال و خط به مدرس عشق
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۲
گذشت عمر به لرزیدنم ز بیم و امید
قضا نوشت مگر سرخطم به سایهٔ بید
سحر دماندن پیری چه شامهاکه نداشت
سیاهکرد جهانم به دیده موی سفید
ز دور میشنوم گر زبان ما و شماست
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۲۲ - تاریخ فوت میرزا محمدشفیع
فروغ مشعله دودمان مرتضوی
که همچو مهر بر آفاق مدتی تابید
مه سپهر شرف میرزا شفیع که بود
چه طعنهها زد رخشندگیش بر خورشید
غروب کرد چنان تیره ساخت عالم را
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶
بشکل جام می آمد هلال عید پدید
اشارتیست که دور هلال جام رسید
کسی ندیده قرین مهر با هلال و کنون
ز شکل جام و می آمد هلال و مهر پدید
چه نقشهای غریب و چه رنگهای عجیب
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
به کوی عشق منه بی دلیلِ راه قدم
که گم شد آنکه در این ره به رهبری نرسید
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه محنتی نکشید