گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - لطیفه

 

صاحبا ماجرای دشمن تو

که کسش در جهان ندارد دوست

گفته‌ام در سه بیت چار لطیف

زان چنانها که خاطرم را خوست

طنز می‌کرد با جهان کهن

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸ - تقاضا

 

ای کریمی که در جهان کرم

بخشش بی ریات عادت و خوست

میزبانی است تازه روی گفت

که همه پشت گرمی من ازوست

پشتم از خدمتت دوتاست چرا

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

بالله ار بر تنم بدرّی پوست

هیچ دشمنت را ندارم دوست

حمیدالدین بلخی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

زو طلب کن مرا که فخر من اوست

من کی‌ام‌؟ بازمانده لختی پوست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان

 

کشته کوه که‌ابر ساقی اوست

خوردن آب چه ندارد دوست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۶ - نامه پادشاه ایران به بهرام‌گور

 

این مثل در فسانه سخت نکوست

که‌آرزو دشمن است عالم دوست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را

 

هست بسیار فرق در رگ و پوست

از خدا دوست تا خدایی دوست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر

 

طاعت هیچ‌کس ندارم دوست

به جز از طاعتی که طاعت اوست

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۴
sunny dark_mode