ای کریمی که در جهان کرم
بخشش بی ریات عادت و خوست
میزبانی است تازه روی گفت
که همه پشت گرمی من ازوست
پشتم از خدمتت دوتاست چرا
رشتهای امید من یکتوست
لیکن از جان و تن همیکاهم
از بسی طعنه های دشمن و دوست
بخدا و رسول و کعبه اگر
این تقاضا ز بهر کهنه ونوست
بعد ازان ده قصیده غرا
این تقاضا بدین صفت نه نکوست
خود همه بادگیر این گفته
نه گل آید برون زباد از پوست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعر، شاعر به خداوند کریم و بخشنده اشاره میکند و ابراز میدارد که تمام امیدش به اوست. او از مشکلات و آسیبهایی که از سوی دوستان و دشمنان میبیند، سخن میگوید و در عین حال تأکید میکند که تقاضایش از خداوند خالصانه و از روی نیاز است. شاعر به این نکته نیز اشاره میکند که درخواستهای او نمیتواند به سادگی و بدون عمق معنایی باشد و همه چیز باید با توجه به حقیقت و درک صحیحی از نیازها مطرح شود.
هوش مصنوعی: ای مهربانی که در دنیا به بخشندگی و کرم خوب شناخته شدهای بدون اینکه به هیچ گونه نباید و ناپسندی عادت کنی و یا تحت تاثیر قرار گیری.
هوش مصنوعی: میزبان جدیدی به من گفت که همه امید و دلگرمی من از اوست.
هوش مصنوعی: من از خدمت و کمک تو به دوش خود سنگینی احساس میکنم، چرا که رشتههای امید من تنها به تو وابسته است.
هوش مصنوعی: اما من از جان و بدن خود برای تحمل بسیاری از طعنهها و نیش و کنایههای دشمن و دوست میکوشم.
هوش مصنوعی: به خدا و پیامبر و کعبه قسم، اگر این درخواست به خاطر چیزهای قدیمی یا جدید باشد،...
هوش مصنوعی: پس از آن، ده قصیده زیبا را با این ویژگی درخواست کردن، کار مناسبی نیست.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که تمام کلمات و عبارات زیبا و دلنشین، در واقع به مانند بادگیرهایی هستند که ممکن است تنها در ظاهر زیبا به نظر برسند، اما حقیقت و عمق آنها ممکن است ناپیدا بماند. به عبارتی دیگر، ممکن است زیبایی ظاهری کلمات نتواند به عمق و معنای واقعی آنها اشاره داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر کاک را که خواهد گفت
کای عزیز و گزین برادر دوست
در هوای من اردل تو دوتاست
دل من در هوای تو یک توست
مهر هر کس کهن کهن گشته
[...]
هر چه درکل کون کهنه و نوست
هست مفعول و فاعل همه اوست
صاحبا ماجرای دشمن تو
که کسش در جهان ندارد دوست
گفتهام در سه بیت چار لطیف
زان چنانها که خاطرم را خوست
طنز میکرد با جهان کهن
[...]
بالله ار بر تنم بدرّی پوست
هیچ دشمنت را ندارم دوست
زو طلب کن مرا که فخر من اوست
من کیام؟ بازمانده لختی پوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.