مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۳ - خرداد ماه
زینت باغ ماه خرداد است
گر به باده گرایی از دادست
بت نو شاد گشت گلبن و باغ
گویی از حسن و زیب نو شادست
بلبلان را که خطبه خوان شده اند
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - صفت پری بانی
چون گریبان به ناز بگشادست
عامل او را سه توله زر دادست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۵ - اندر ذکر و یاد کردن
جور با حکم او همه دادست
عمر بییاد او همه بادست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی: فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۲ - ذکر جلال قرآن
پیش نااهل چهره نگشادست
نقش او پیش او بر استادست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۶ - اندر خوردن شراب و خواصّ آن گوید
مرد را عقل دیده و دادست
غذی روح باده و بادست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۶۳ - حکایت
گفت این گرچه سخت بنیادست
نه نهادش نهاده بر بادست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۶ - حکایت در عدل و سیاست و جود پادشاه
کاین چه آشوب و بانگ و فریادست
باز گو کز که بر تو بیدادست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
به وجود تو خلق از آن شادست
عمر با دانش تو همزادست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۹ - اندر مذمّت عمّ گوید
کان عمامه نه بهر آن دادست
کز وجود تو خوشدل و شادست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱۷ - حکایت
بر من این درد کوه پولادست
چون تو زین فارغی ترا بادست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی و شکر نعمت او
از خواص سخای مجد کرم
که همه دین و دانش و دادست
آنکه گردون در انتظام امور
تا که شاگرد اوست استادست
آنکه تا بنده میخرد جودش
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷ - در طلب جو این قطعه فرموده
ای بزرگی که دین یزدان را
لقبت صد کمال نو دادست
دان که من بنده را خداوندی
میوه و گوشتی فرستادست
میوه در ناضج اوفتاد و کسی
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - نیز هم
بخدائی که هر که بنده اوست
در دو عالم حقیقت آزادست
کاصفهان بی حضور مخدومان
اصفهان نیست وحشت آبادست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
آنچه ما را فریضه افتادست
ظلم را ظلم و داد را دادست
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳ - ایضا له
صدر آزادگان و خواجۀ دهر
که از وجان مردمی شادست
بر سرکان ز وجود او خاکست
در کف بحر با کفش با دست
پیش دستش چو سرو برپایست
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۶ - در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک
زان دو زاد و ز هر دو آزادست
کو یکی و آن یکیش بر بادست
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۶ - در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک
قلبت از جان و از خرد زادست
باز در قلب هر دو استادست