صدر آزادگان و خواجۀ دهر
که از وجان مردمی شادست
بر سرکان ز وجود او خاکست
در کف بحر با کفش با دست
پیش دستش چو سرو برپایست
اندرین عهد هر که آزادست
ای جوان دولتی که همتایت
مادر روزگار کم زادست
عالم مردمیّ و کشور جود
از دل و همّت تو آبادست
دارم از تو یکی سوال کزو
بر دل من هزار بیدادست
خاطری سخت بلعجب دارم
که از و جان من بفردیادست
نان که دی خورده ام ندارم یاد
که بنزد منش که بنهادست
باز مرسوم جبّه و دستار
که مرا صدر محترم دادست
پنج شش سال رفت از آن تاریخ
این زمانم هنوز بریادست
نیک سرگشته ام در این معنی
هیچ دانی که از چه افتادست؟
بگشا مشکلم که مشکل من
جز که طبع کریم نگشادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعرگونه به توصیف شخصیت و مقام فردی به نام "صدر آزادگان" میپردازد که به عنوان کسی محترم و محبوب در جامعه شناخته میشود. شاعر از دل و همت این شخصیت و تأثیر او بر مردم و سرزمین صحبت میکند و به یادآوری گذشتهها و تجربههای خود میپردازد. او دلتنگیها و مسائل شخصیاش را با نشاط و امید به حل آنها به تصویر میکشد و از صدر آزادگان میخواهد که به او کمک کند تا مشکلاتش را حل کند. در نهایت اشاره به این دارد که تنها روح بزرگ و کریم میتواند مشکلات او را گشایش دهد.
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصیتی اشاره میشود که در جایگاه بالایی قرار دارد و به عنوان رهبری آزاد و مورد احترام شناخته میشود. او به خاطر صفات خوب و رفتار صحیحش، محبوب مردم است و آنها را خوشحال میکند.
هوش مصنوعی: در کنار دریا، وجود او همچون خاکستری است که در دست و پای دیگران قرار دارد.
هوش مصنوعی: در این زمان، هر کسی که آزادی دارد مانند سروی است که راست و استوار ایستاده است.
هوش مصنوعی: ای جوانی که در مسیر زندگی و موفقیت پیش میروی، بدانی که مادر زمانه کمتر کسی را به مانند تو تربیت کرده است.
هوش مصنوعی: مردم و جامعهای که در آن زندگی میکنیم، به خاطر دل بزرگ و اراده تو thriving و شاداب است.
هوش مصنوعی: من از تو سوالی دارم که دل من پر از ناراحتی و درد ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: من حالتی عجیب و شگفتانگیز دارم که در یاد و جانم به تنهایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: من نانی که دیروزش را خوردهام فراموش کردهام که چه کسی آن را به من داد.
هوش مصنوعی: دوباره پوشیدن جبه و دستار، نشانهای است که به من مقام والایی دادهاند.
هوش مصنوعی: چند سال از آن زمان گذشته، اما هنوز یاد او در ذهن من است.
هوش مصنوعی: من به خوبی در این موضوع جستجو کردهام، آیا میدانی که چه اتفاقی افتاده است؟
هوش مصنوعی: مشکل من را حل کن، زیرا کسی جز دل بزرگ و سخاوتمند نتوانسته است آن را حل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زینت باغ ماه خرداد است
گر به باده گرایی از دادست
بت نو شاد گشت گلبن و باغ
گویی از حسن و زیب نو شادست
بلبلان را که خطبه خوان شده اند
[...]
جور با حکم او همه دادست
عمر بییاد او همه بادست
از خواص سخای مجد کرم
که همه دین و دانش و دادست
آنکه گردون در انتظام امور
تا که شاگرد اوست استادست
آنکه تا بنده میخرد جودش
[...]
بخدائی که هر که بنده اوست
در دو عالم حقیقت آزادست
کاصفهان بی حضور مخدومان
اصفهان نیست وحشت آبادست
آنچه ما را فریضه افتادست
ظلم را ظلم و داد را دادست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.