گنجور

 
مسعود سعد سلمان

زینت باغ ماه خرداد است

گر به باده گرایی از دادست

بت نو شاد گشت گلبن و باغ

گویی از حسن و زیب نو شادست

بلبلان را که خطبه خوان شده اند

منبر از شاخ سرو آزادست

با نشاط است و رامش و شادی

هر چه بنده ست و هر چه آزادست

ملک عالی و عدل ازو عالی

شاه شادست و خلق ازو شادست

شه ملک ارسلان بن مسعود

که ازو دین و دولت آبادست

جاه او ملک باد تا ملک است

کار او داد باد تا دادست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

چون گریبان به ناز بگشادست

عامل او را سه توله زر دادست

انوری

از خواص سخای مجد کرم

که همه دین و دانش و دادست

آنکه گردون در انتظام امور

تا که شاگرد اوست استادست

آنکه تا بنده می‌خرد جودش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
جمال‌الدین عبدالرزاق

بخدائی که هر که بنده اوست

در دو عالم حقیقت آزادست

کاصفهان بی حضور مخدومان

اصفهان نیست وحشت آبادست

نظامی

آنچه ما را فریضه افتادست

ظلم را ظلم و داد را داد‌ست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه