گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۴ - ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغهٔ پند مغرور خرس را

 

مزدحم می‌گردیم در وقت تنگ

این نصیحت می‌کنم نه از خشم و جنگ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۶ - سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغی کی جنس او نبود

 

چون شدم نزدیک من حیران و دنگ

خود بدیدم هر دوان بودند لنگ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۲ - امتحان هر چیزی تا ظاهر شود خیر و شری کی در ویست

 

تا برون آرد زمین خاک‌رنگ

هرچه اندر جیب دارد لعل و سنگ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۹ - قصهٔ جوحی و آن کودک کی پیش جنازهٔ پدر خویش نوحه می‌کرد

 

زنده‌ای و زنده‌زاد ای شوخ و شنگ

دم نمی‌گیرد تو را زین گور تنگ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۱ - کرامات آن درویش کی در کشتی متهمش کردند

 

کان عجب زین حس دارد عار و ننگ

کی بود طاووس اندر چاهِ تنگ‌‌‌‌؟!‌

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

کین جهان چاهیست بس تاریک و تنگ

هست بیرون عالمی بی بو و رنگ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۸ - بازگشتن به قصهٔ دقوقی

 

پا برهنه می‌روی بر خار و سنگ

گفت من حیرانم و بی خویش و دنگ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۲ - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی

 

کی نماید کودکان را سنگ سنگ

تا نگیرد عقل دامنشان به چنگ

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۹ - حکمت ویران شدن تن به مرگ

 

جسم بند آمد فراخ وسخت تنگ

خندهٔ او گریه فخرش جمله ننگ

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode