عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پیرزنی که به ده کلاوه ریسمان خریدار یوسف شد
آن ز همت بود کان شاه بلند
آتشی در پادشاهی او فکند
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غلامان عمید خراسان و دیوانهٔ ژندهپوش
ور نداری برگ این شاخ بلند
پس مکن گستاخی و بر خود مخند
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت چوب خوردن یوسف به دستور زلیخا
مرد حالی کرد دست خود بلند
سخت چوبی زد که در خاکش فکند
عطار » منطقالطیر » بیان وادی طلب » حکایت محمود و مردی خاکبیز
در میان کوه خاک او فکند
پس براند آنگاه چون بادی سمند
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » حکایت مجنون که پوست پوشید و با گوسفندان به کوی لیلی رفت
سرنگون شد، پوست اندر سرفکند
خویشتن را کرد همچون گوسفند
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » حکایت مجنون که پوست پوشید و با گوسفندان به کوی لیلی رفت
پوستی خواهم از آن گوسفند
چشم بد را نیز میسوزم سپند
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
باز بعضی بر سر کوه بلند
تشنه جان دادند در گرم و گزند
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » صوفی که از مردان حق سخن میگفت و خطاب پیری به او
هر که شد از زهر بدعت دردمند
بس بود تریاکش این حرف بلند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
بیعت نیکو تو با مظهر ببند
تا شوی در ملک معنی سر بلند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۴ - پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیدهای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی
بود ایوانی در آن منزل بلند
مرد را آورد و زان ایوان فکند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
هست عطار اندراین ره سربلند
ز آنکه هست ابیات شیرینش چو قند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۹ - حدیث دیگر در آتش رفتن جناب ابوذر در حضور حضرت مولی الموالی علیه و آله السلام
هرچه از حق باشد آن گردن نهند
لیک مر بی راه را گردن زنند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۰ - در بیان حال و منع آنهائی که اهل شرند واز خود بیخبرند و دیگران را احتساب فرمایند
ای تو با این فسق و دستار بلند
در میان خلق گشته خود پسند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۶ - تمثیل آنکه هرکرا جوهر قابلیت معنی هست پاک سخن را بهتر از جواهر قیمتی داند و خودرا بنافرمانی از نظر پادشاهان معنی نیفکند
بود شاه عادل و بس هوشمند
هیچ خلقی را نبوده زو گزند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۸ - نقل نمودن معجزه حضرت امام رضا علیه السلام و بیان آنکه نسب و نسبت ظاهری با مخالفت، بعد و گرفتاریست ونسبت باطن با ارباب هدایت با موافقت رهائی و رستگاری
پیلتن پر زور و مردم خوار و تند
گشته از هوش هزاران فهم کند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۶ - سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را
مردمان گفتند کز دفع گزند
جمله از قهرش ز اطراف آمدند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۲ - ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن
آل احمد خود همه جان منند
خود یکیاند ار بصورت بس تناند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۵ - قصه شیخ شقیق بلخی و هارون الرشید، و بیان نمودن ربقه امام معصوم موسی کاظم علیه السلام و منصور حلاج و تمثیل آنکه آشنا بیگانه را راه به آشنائی مینماید و بیگانه آشنا نمیشود
پس امام آنگه نظر بروی فکند
گفت او افکنده بودت در کمند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۶ - تمثیل در فواید خاموشی و گوش کردن پند استاد و یک جهت بودن در آن و بیان استعداد جبلی مستعدان
تو زگفت خود شدی در دام و بند
از سخن گفتن فتادی در کمند