بخش ۵۲ - ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن
شو مطیع مصطفی و مرتضی
زآنکه حق گفته بقرآنشان ثنا
تو ثنای شه بجان پیوند ساز
تا شود پیوند تو با اهل راز
جمله عالم فتنه و غوغای اوست
در همه جا منزل و مأوای اوست
او ظهوری کرده درجانم بدهر
لاجرم اسرار ریزم نهر نهر
موج اسرارم نگر منصور وار
هر زمان نوعی دگر گیرد قرار
گاه عاشق گاه معشوق است آن
گه بأرض و گه بعیّوق است آن
گاه سلطان گاه رحمن گاه نور
گاه رفته در درون نار و شور
گاه ایمان گاه احسان گاه لطف
میرسد زو بر دل آگاه لطف
گاه روح و گه روان و گاه جان
گاه گشته در درون جان نهان
گاه عیسی گاه موسی گاه طور
گاه کرده در درختی او ظهور
گاه جود و گاه همّ و گاه غم
گاه بوده در معانیها کرم
گاه ایمان گاه برهان گاه نوح
گاه دراجسام انسان روح روح
گاه طوفان گاه باران گاه نم
گاه اندر جوش معنی همچویم
گاه جام و گاه باده گاه خم
گاه در جای رسول او گشته گم
گاه گویا گاه بینا در همه
گاه بوده چون شبان اندر رمه
گاه زرع و گاه درع و گاه شرع
گاه اصل اندر یقین و گاه فرع
گاه جید و گاه دید و گاه عید
گاه پیر و کرده عالم را مرید
گاه سلطان گاه شاه و گاه میر
گاه او شاه دو عالم را وزیر
گاه کان و گاه جان و گه روان
گاه در ملک معانی شه نشان
گاه سال و گاه ماه و گاه روز
گاه هست از نور اعیان دلفروز
گاه سرّ و گاه برّ و گاه فرد
گاه بوده با ملایک در نورد
گاه نطق و گاه خلد و گاه حور
گاه کرده در دل انسان ظهور
گاه روزی گاه رازی گاه سمع
گاه گردد در میان حکم جمع
گاه راز و گاه ناز اندر عیان
گاه حیدر گاه شیری درجهان
گاه مل گاهی گل است و گاه خار
گاه منصور آمده است و گاه دار
گاه ذوق و گاه شوق و گاه روح
گاه بوده اهل معنی را فتوح
گاه آدم گاه نوح و گاه دم
گاه بر لوح محمّد چون قلم
گاه عصمت گاه رحمت گاه نام
گاه آمد همره احمد بجام
گاه تاک و گاه باغ و گاه می
گاه رفته بر سر مستان که هی
گاه اوّل گاه آخر گاه نور
گاه در کلّ جهان کرده ظهور
گاه با من گاه بی من گاه من
گاه درملک معانی جان و تن
اینکه من گفتم همه گفت وی است
این همه گفتار از گفت نی است
من زنی این رازها بشنیدهام
بلکه در عین این معانی دیدهام
گفتگویم نه همه هرجائی است
این همه افغان من از نائی است
برده چون نائی ز چشم من رمد
آن دمم بیرون که بر من میدمد
همچو حیدر بگذر از دنیای دون
تا نیاویزند ازدارت نگون
حیدر از دنیا یکی در هم نداشت
تخم دین جز در زمین دل نکاشت
بود او را مصطفی خوش همدمی
فاطمه او را بمعنی محرمی
بوده سبطینش ز محبوبان حق
کس نبرده در جهان زیشان سبق
این منم از درس ایشان برده بهر
خشک لب بنشین تو در نزدیک نهر
نهر خود پر آب کن از بحر من
یا برون آ یک زمان از شهر تن
هرکه با من باشد او همچون من است
در درون او زمعنی روزن است
شهر من شهر امیر است ای پسر
تو نداری خود ز شهر من خبر
شهر من تون است و نیشابور هم
در زمین طوس گشتم محترم
خاک این وادی به از کلّ جهان
این معانی را نمیدارم نهان
همچو مکّه طوس باشد جان ملک
چون رضا گشته در آن سلطان ملک
ملک من دارد دونقد مرتضی
آن یکی محروق و آن دیگر رضا
ملک ما را بر همه جافخرهاست
ز آنکه سلطان خراسان فخر ماست
چون محمّد میر نیشابور شد
از قدومش آن زمین پر نور شد
از جفا چون گشت محروقش لقب
سوخت جان بیدلان ازتاب و تب
من از آن خاکم که خاکم نور باد
دایماً این ملک ما معمور باد
زید سلطان را زیارت کن بتون
گر تو خودهستی بمعنی رهنمون
سرخ کوهک گشت چون ارزندهاش
گشته سلطانان عالم بندهاش
اصل من از تون معمور آمده
مولدم شهر نشابور آمده
هست نام من محمّد ای سعید
شد فریدالدّین لقب از اهل دید
من زباب علم عطّار آمدم
لاجرم گویای اسرار آمدم
من شدم عطّار و عطّار آن من
من بدم اسرار و اسرار آن من
من بحکمت گفتم این اسرار را
تا شوی یار و شناسی یار را
یار احمددان و حیدر را بهم
یارت ایشانند از حق محترم
یار صورت گرچه هست این باوفا
یار معنی بود با او مصطفی
مصطفی و مرتضی خود بیشکی
بوده اندر صورت و معنی یکی
آل احمد خود همه جان منند
خود یکیاند ار بصورت بس تناند
در هدایت معنی ایشان یکی است
کور آن کو را در این معنی شکی است
من که گویم مدح ایشان در سخن
برکنم بنیاد خصم از بیخ و بن
رو منافق حبّ ایشان کن بدل
تا نباشی پیش عزت خود خجل
خود منافق را نباشد دین درست
زآنکه میراثی بود بغضاش نخست
از منافق ای برادر دور باش
تانگردی از رفاقت مبتلاش
دان منافق را تو در دین رو سیاه
چون خرلنگ اوفتد آخر بچاه
دان منافق همچو نار و همچو دود
روگریز از صحبت او خود تو زود
دان منافق را تو زنبوران زرد
سالکان را ریش زخم نیش کرد
ای منافق هست کردار تو ننگ
همچو حجّاج آمدی در دین تو لنگ
خود منافق نیش دارد در بغل
تا زند بر رهروان نیش آن دغل
نیش او زهر است و گفت من دوا
تو روان برخیز و نزد من بیا
تا ببینی شهد زنبوران عشق
بر دلت ریزد ز جان باران عشق
دین مادر اصل وصلی داشته
وصل آمد هر که اصلی داشته
آدم صورت نباشد آدمی
کی شوند این مردم بدآدمی
هرکه در صورت بماند بد بود
معنی آمد نیک و صورت رد بود
چون گل آدم باسرار او سرشت
وز نفخت فیه من روحی نوشت
پس بحکم حق ملایک سجدهاش
جمله کردند و بداداین مژدهاش
که ترا چون حق ز گل پرداختند
بر همه عالم خلیفه ساختند
حق بآدم گفت از گندم حذر
تا نیفتی از بهشت ما بدر
رو کن از گندم حذر با حق نشین
تا شوی واصل تو در حقّ الیقین
رو تو چون حیدر مخور گندم بدهر
تا نبینی در درونت نیش زهر
چون زگندم دور کردی نفس را
با حیا و علم باشی آشنا
یعنی از فرمان مکن تو انحراف
تا نگردی مبتلا اندر خلاف
چون خلافی از تو ناگه سر زند
خطّ عصیان بر جبین تو کشد
همچو شیطان کو ز امر انکار کرد
گشت ملعون چونکه استکبار کرد
سر نپیچی هرگز از فرمان دمی
تاشوی درملک معنی محرمی
هست فرمان الهی آنکه تو
تابع احمد شویّ و آل او
هرکرا علم و حیا همره بود
از یقین او تابع آن شه بود
بعد از آن آید حیا نزدیک عقل
تابگیرد از علوم عقل و نقل
علم از آدم دان که حق داده بوی
من نگویم کز کجا بوده است و کی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری دربارهٔ عشق و معرفت الهی و بیان ویژگیهای پیامبر اسلام (مصطفی) و امام علی (مرتضی) است. شاعر به تجلی خداوند در اشکال مختلف و حضور او در تمام جنبههای زندگی اشاره میکند. او از طریق توصیف حالات مختلف روحانی و انسانی، پیوند ارتباط با خدا را نشان میدهد و بر اتحاد معنوی این دو شخصیت بزرگ تاکید میکند.
شاعر همچنین به نقد منافقین و کسانی که در دین سوءنیت دارند میپردازد و به خواننده توصیه میکند که از این افراد دوری کند. او بر اهمیت علم، حیا و فرمانبرداری از خداوند و پیامبر تأکید کرده و به تربیت روحی و معنوی انسانها اشاره مینماید. این اشعار به نوعی دعوت به عشق، توحید و پیروی از اهل بیت پیامبر است و به عمق معانی و رازهای الهی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: به پیروزی و اطاعت از مصطفی (پیامبر اسلام) و مرتضی (علی بن ابیطالب) بپرداز، زیرا خداوند در قرآن به آنها ارادت و تمجید کرده است.
هوش مصنوعی: برای ستایش ملک و ممدوح خود تلاش کن، تا پیوندت با انسانهای صاحب معرفت و رازهای معنوی برقرار شود.
هوش مصنوعی: تمام عالم پر از آشوب و هیاهو است و در هر نقطهای، او جایگاه و سکونتگاه خود را دارد.
هوش مصنوعی: او به گونهای در وجود من نمایان شده که به ناچار رازهای خود را به صورت جویبارهای کوچک و پیوسته افشا میکنم.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و تغییرپذیری حالتهای درونی فرد اشاره دارد. گویا فرد در هر لحظه با تحولی جدید و ناپایدار روبهروست و این تغییرات باعث میشود که به نوعی آرامش و ثبات درونی دست یابد، مشابه به شخصیت تاریخی منصور. به عبارتی، در زندگی و احساساتش همواره با دگرگونی و جستجوی معنا مواجه است.
هوش مصنوعی: عشق sometimes به حالت معشوق و sometimes به حالت عاشق درمیآید؛ گاهی در دنیا و گاهی در عوالم دیگر است.
هوش مصنوعی: گاهی او هم چون سلطان است، گاهی به رحمت نزدیک میشود، گاهی همچون نور میدرخشد و گاهی در عمق آتش و هیجان فرورفته است.
هوش مصنوعی: گاهی در دل انسان، احساس ایمان، محبت و لطف به یکدیگر شکل میگیرد و این حس عمیق و آگاهانه به او میرسد.
هوش مصنوعی: گاهی روح و بعضی وقتها روان و گاهی نیز جان انسان اینگونه در دل و درون او پنهان میشود.
هوش مصنوعی: گاهی حضرت عیسی ظهور میکند، گاهی حضرت موسی، گاهی در کوه طور و گاهی نیز درختی نشانههای او را بروز میدهد.
هوش مصنوعی: گاهی بخشش و نیکی وجود دارد، گاهی شادی و گاهی غم، و این احساسات مختلف در دل انسان نمود پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: گاهی ایمان به دل مینشیند، گاهی برهان و استدلال روشن میشود، گاهی مانند حضرت نوح هستیم و در پی رستگاری، و گاهی روح انسان در اجسام مختلف تجلی میکند.
هوش مصنوعی: ما گاهی در اوج هیجان و طوفان هستیم، گاهی آرامش باران را تجربه میکنیم، و گاهی احساساتی خنک و دلپذیر داریم. همواره در حال تغییر و نوسان هستیم.
هوش مصنوعی: گاهی شراب مینوشم و گاهی در حالت سرمستی هستم، و گاهی هم در جستجوی پیامبرش هستم و نمیتوانم او را پیدا کنم.
هوش مصنوعی: گاه انسان سخنران و گویا است و گاه بینشی عمیق دارد. او همیشه در همه حال، مانند شبانی است که در کنار رمهاش میگذرد و مراقب آنهاست.
هوش مصنوعی: گاهی کاشت و زراعت است و گاهی سرباز و جنگ و گاهی اصول شرعی مورد توجه قرار میگیرد، و زمانی توجه به مسائل اصلی و بنیادی و گاهی هم به شاخههای فرعی.
هوش مصنوعی: گاهی انسان در حال خوشی و شادی است و گاهی در حال تماشای زیباییها و تجربیات جدید. در برخی مواقع نیز به سن و سال خود فکر میکند و در نهایت، دیگران را تحت تأثیر خود قرار میدهد و به نوعی رهبری میکند.
هوش مصنوعی: هر زمانی ممکن است کسی مقام و قدرتی داشته باشد، گاهی او سلطان است، گاهی شاه و گاهی بزرگمردی که در اداره امور نقش دارد. در بعضی مواقع نیز او منشی و کارگزار شاه دو جهان است.
هوش مصنوعی: گاهی در مقام وجود و گاهی در مقام روح و گاهی در مقام جان، و گاهی در پادشاهی معانی و مفاهیم خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: گاهی سال، گاهی ماه و گاهی روز، زمانی وجود دارد که از نور چهرههای دلانگیز میدرخشد.
هوش مصنوعی: گاهی راز و گاهی روشنایی و گاهی یکتایی، همواره با فرشتگان در نعمت و آرامش بوده است.
هوش مصنوعی: گاهی کلامی زیبا و دلنشین در دل انسان نمایان میشود، گاهی نیز حس بهشتی و گاهی زیباییهای دلپذیر.
هوش مصنوعی: گاهی روزی خوش میگذرد، گاهی راز و سخنانی شنیده میشود و گاهی در میانه، حکمی واحد و همهجانبه شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: گاهی اسرار و زیباییهای پنهان برملا میشود و گاهی هم از قدرت و شجاعت حیدر (علی) و شیر (که نماد شجاعت و قدرت است) در جهان سخن به میان میآید.
هوش مصنوعی: گاهی زندگی شادی و زیبایی به همراه دارد و گاهی دشواری و سختی. در برخی مواقع انسانهای بزرگ و مؤثر به میدان میآیند و در برخی دیگر، افراد عادی و معمولی در صحنه هستند.
هوش مصنوعی: در برخی اوقات، انسانهایی که به معانی عمیق علاقهمند هستند، با خوشحالی و شوق وارد دنیای تازهای میشوند و به کشفیات جدیدی دست پیدا میکنند. این تجارب و دستاوردها گاهی به خاطر الهام و گاهی به سبب ذوق و شوق درونی آنهاست.
هوش مصنوعی: انسان در وضعیتهای مختلفی قرار میگیرد؛ گاهی شبیه آدم است، گاهی به عنوان نوح عمل میکند و در مواقعی نیز مانند پیامبر اسلام، محمد، که دفتر زندگیاش را با دقت مینویسد، رفتار میکند.
هوش مصنوعی: گاهی به حالت عصمت و پاکی میرسد، گاهی به رحمت و لطف الهی. گاهی از نام و عنوانی یاد میشود که در این موضوع بر میگردد به وجود نازنین حضرت احمد (ص)، که در آن زمان به یاری دیگران آمده است.
هوش مصنوعی: گاهی در میان تاکستانها و باغها و برخی اوقات در کنار میخانهها میروم و در این مکانها با شادمانان و خوشگذرانها ملاقات میکنم که صدای هیهای آنها شنیده میشود.
هوش مصنوعی: گاهی در آغاز است، گاهی در پایان؛ گاهی مانند نور میدرخشد و گاهی در سراسر عالم خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: گاهی در کنار من هستی، گاهی دور از من. گاهی خودم هستم و گاهی در عالم معنا، جان و تن من به هم پیوند میخورند.
هوش مصنوعی: من زمانی که حرف زدم، دیگران هم گفتند که او چنین است. همه این سخنان از خودِ گفتار ناشی میشوند و واقعیت نیستند.
هوش مصنوعی: من زنی هستم که این رازها را شنیدهام و علاوه بر آن، در واقعیت این معانی را دیدهام.
هوش مصنوعی: سخن من همیشه در هر جا بیان نمیشود، این همه صدای من به خاطر نواختن نی است.
هوش مصنوعی: وقتی که او از نگاه من فرار میکند، در آن لحظه روح من از بدنم خارج میشود.
هوش مصنوعی: مانند حیدر، از دنیای پست و بیارزش عبور کن تا کسی نتواند از ثروتت به تو آسیب بزند.
هوش مصنوعی: حیدر (علی) در دنیا چیزی نداشت، جز اینکه در دل مردم بذری از دین را کاشت.
هوش مصنوعی: او را در کنار خود، همراهی خوشحال و دلنشین چون فاطمه است که برای او به معنای داشتن یک همدم و شریک زندگی است.
هوش مصنوعی: دو فرزند او از محبوبان خدا هستند و هیچکسی در جهان نتوانسته است بر آنها پیشی بگیرد.
هوش مصنوعی: این من هستم که از تعالیم آنها بهرهبرداری کردهام. پس تو هم در کنار جوی آب بنشین و از آن استفاده کن.
هوش مصنوعی: نهر وجودت را از دریای عشق من پر کن، یا این که یک بار از این دنیای مادی بیرون برو.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار من باشد، مثل من خواهد شد. در وجود او نیز آگاهی و درک وجود دارد.
هوش مصنوعی: شهر من جایی است که امیر در آن زندگی میکند، اما تو دربارهی این شهر اطلاعاتی نداری.
هوش مصنوعی: شهر من، تون است و نیشابور هم در زمین طوس حرمت و جایگاه ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: خاک این سرزمین برای من از تمام دنیا ارزش بیشتری دارد و این احساسات را به هیچ چیزی پنهان نمیکنم.
هوش مصنوعی: مانند مکّه، طوس مکان مقدسی است و جان ملک، مانند امام رضا در آن مکان، سلطنت و بزرگی یافته است.
هوش مصنوعی: پادشاهی من تنها از فضل و علم مرتضی بهرهمند است، در حالی که یکی از آنها گرفتار آتش است و دیگری نیز در کمال رضایت قرار دارد.
هوش مصنوعی: ملک ما در میان همه مخلوقات جایگاه ویژهای دارد، زیرا سلطان خراسان افتخار ما است.
هوش مصنوعی: زمانی که محمّد به نیشابور آمد، آن زمین با ورود او پر از نور و روشنی شد.
هوش مصنوعی: از ظلم و سختگیری، هنگامی که او دچار عذاب و سوختن شد، جان بیدلان به واسطهی شدت درد و رنج دچار سوزش و تب شد.
هوش مصنوعی: من از آن سرزمینی هستم که خاکش همیشه نورانی است و امیدوارم این سرزمین همواره آباد و پر رونق باشد.
هوش مصنوعی: اگر تو خود را لایق میدانی، به دیدن سلطانی برو و بادقت او را بررسی کن مانند راهنمایی که تو را به مقصد میرساند.
هوش مصنوعی: کوه سرخ به خاطر ارزش و زیباییاش، مثل سلطانی شده که دیگران به او خدمت میکنند و به آن احترام میگذارند.
هوش مصنوعی: ریشه و اصل من از تو است و من از شهری به نام نشابور به دنیا آمدهام.
هوش مصنوعی: من به نام محمّد شناخته میشوم ای سعید و لقب فریدالدین از جانب اهل بصیرت به من داده شده است.
هوش مصنوعی: من از دنیای علم و دانش شخصی به نام عطّار آمدهام و به همین دلیل توانایی بیان حقایق و رازها را دارم.
هوش مصنوعی: من به مقام عطاری رسیدم و خود را به دانش و رازهای آن آراستهام. در واقع، من بندهای هستم که رازها و اسرار درونم را نمایان میکنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر حکمت و دانشی که دارم، این رازها را بیان میکنم تا تو دوست من شوی و بتوانی دوست واقعیات را بشناسی.
هوش مصنوعی: دوستان احمد و حیدر به هم وابستهاند و این دو از نظر حق، مورد احترام هستند.
هوش مصنوعی: دوست اگرچه از نظر ظاهری زیبا و باوفاست، اما حقیقت و معنا او با حضرت مصطفی مرتبط است.
هوش مصنوعی: مصطفی و مرتضی، به طور قطع، در ظاهر و باطن یکی هستند.
هوش مصنوعی: آل احمد برای من همه چیز هستند و اگرچه به ظاهر هر کدام وجود جداگانهای دارند، اما در حقیقت همگی یک مجموعه واحد هستند.
هوش مصنوعی: در راه هدایت، همگی به یک حقیقت میرسند. کسی که در این زمینه تردید دارد، مانند نابیناست.
هوش مصنوعی: من که ستایش آنها را میگویم، پایههای دشمنی را از ریشه برمیکنم و نابود میسازم.
هوش مصنوعی: دوستداشتن آنها را به دل بگیر تا وقتی که در برابر عظمت خودت شرمنده نباشی.
هوش مصنوعی: منافق نمیتواند ایمان درستی داشته باشد، چرا که کینه و دشمنیاش از ابتدا وجود داشته و این مسأله در او ریشه دوانده است.
هوش مصنوعی: ای برادر، از آدمهای دو رو و ناپاک دوری کن تا به درد رفاقت و دوستی دچار نشوی.
هوش مصنوعی: منافق را در دین همواره چهرهای سیاه و ناپاک است، مانند خرابی که در نهایت به جایی ناپسند و تیره میافتد.
هوش مصنوعی: به راحتی میتوان از صحبت با انسانهای نفاقآمیز و غیر صادق پرهیز کرد، چرا که مانند آتش و دود هستند که نه تنها خود آزاردهندهاند، بلکه میتوانند تأثیرات منفی دیگری نیز داشته باشند.
هوش مصنوعی: دانش و آگاهی افراد نفاق پیشه مانند زنبورهایی است که فقط ظاهر رنگارنگ دارند، در حالی که افرادی که در مسیر حقیقت و جستجوی راه راست هستند، همچون کسانی هستند که رنجها و زخمهای جدی را تحمل میکنند. آنها برای دستیابی به حقیقت و واقعیت تلاش میکنند و این زخمها نشانهای از صبر و استقامت آنهاست.
هوش مصنوعی: ای دورو، کارهای تو شرمآور است، مثل حجاج که در دین خود ناتوان و ناقص به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: منافق به طور پنهانی، آسیبهایی را برای دیگران آماده کرده تا آنها را مورد حمله قرار دهد. او خود را به گونهای نشان میدهد که دوستانه است، اما در واقع نقشههای خرابکارانهای دارد که میتواند به رهروان آسیب برساند.
هوش مصنوعی: زهر نیش او میتواند کشنده باشد، اما او میگوید که من درمان تو هستم. پس برخیز و پیش من بیا.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق به دل تو نریزد و تو به زیباییهای آن پی نبری، نمیتوانی طعم شیرین آن را احساس کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که اصل و ریشهای از دین داشته باشد، به حقیقت و وصل واقعی دست پیدا میکند. دین مانند مادری است که به ما ارتباط و پیوند میدهد.
هوش مصنوعی: اگر انسان فقط ظاهری باشد، پس این مردم چگونه میتوانند به واقع انسان باشند، در حالی که بدی در وجودشان است؟
هوش مصنوعی: هر کسی که فقط به ظواهر و شکلها توجه کند، در واقع به چیزی نیکو دست نیافته و درک حقیقی از آنچه که باید ببیند، ندارد.
هوش مصنوعی: آنگاه که خداوند آدم را از گل آفرید و به او روح خود را دمید، او را با اسرار ویژهای خلق کرد.
هوش مصنوعی: به فرمان خدا، همه فرشتگان به سجده درآمدند و این مژده را به او دادند.
هوش مصنوعی: تو را چون که خداوند از گل آفرید، بر تمامی جهان والی و برگزیده قرار دادند.
هوش مصنوعی: خداوند به آدم گفت که از خوردن گندم خودداری کند تا از بهشت خارج نشود.
هوش مصنوعی: از گندمهای آلوده دوری کن و با حق و حقیقت بنشین؛ تا به حقیقت واقعی دست یابی و به یقین برسید.
هوش مصنوعی: چنانچه تو همچون حیدر (علی) در دنیای خود عمل کنی و از گندم روزگار استفاده نکنی، در نهایت درد و تلخی درونت را نخواهی دید.
هوش مصنوعی: وقتی که از گندم دور شدی، باید با نفس خود حیا و علم را بشناسی و آشنا باشی.
هوش مصنوعی: هرگز از دستورات و راهنماییها منحرف نشو، زیرا در این صورت دچار مشکل و خطا خواهی شد.
هوش مصنوعی: هرگاه که حرکت نادرستی از تو سر بزند، نشانهای از نافرمانی بر پیشانیات نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: مانند شیطانی که از فرمان سرپیچی کرد، به خاطر تکبر و خودبرتربینی، ملعون و طرد شده شد.
هوش مصنوعی: هرگز از دستورات منحرف نشو و از راه راست دور نشو، تا همواره در سرزمین معنویات و رازهای عمیق باقی بمانی.
هوش مصنوعی: فرمان خداوند این است که تو باید پیرو رسول خدا و خاندان او باشی.
هوش مصنوعی: هر کس که دانش و خویشتنداری را در کنار هم داشته باشد، به یقین تابع آن بزرگوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: بعد از آن، حیا به عقل نزدیک میشود و در نتیجه، عقل میتواند از دانشهای عقلی و نقلی بهرهمند گردد.
هوش مصنوعی: دانش و علم را از آدم بگیر، زیرا حق به او داده شده است. من نمیگویم که این علم از کجا آمده و چه کسی آن را داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.