مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷ - تمثیل روشهای مختلف و همتهای گوناگون به اختلاف تحری متحریان در وقت نماز قبله را در وقت تاریکی و تحری غواصان در قعر بحر
فضل آن آتش شنیده هر رمه
هر شرر را آن گمان برده همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۸ - بردن روبه خر را پیش شیر و جستن خر از شیر و عتاب کردن روباه با شیر کی هنوز خر دور بود تعجیل کردی و عذر گفتن شیر و لابه کردن روبه را شیر کی برو بار دگرش به فریب
تجربه گر دارد او با این همه
بشکند صد تجربه زین دمدمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۹ - وصیت کردن پدر دختر را کی خود را نگهدار تا حامله نشوی از شوهرت
ناگهان بجهَد کند ترک همه
بر تو طفل او بماند مظلمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم
خاصه این دریا که دریاها همه
چون شنیدند این مثال و دمدمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۷ - در بیان آنک مصطفی علیهالسلام شنید کی عیسی علیهالسلام بر روی آب رفت فرمود لو ازداد یقینه لمشی علی الهواء
بر دویدی چون کدو فوق همه
کو ترا پای جهاد و ملحمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۰ - حکایت مرید شیخ حسن خرقانی قدس الله سره
گفت نافرجام و فحش و دمدمه
من نتانم باز گفتن آن همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۷ - دیدن ایشان در قصر این قلعهٔ ذات الصور نقش روی دختر شاه چین را و بیهوش شدن هر سه و در فتنه افتادن و تفحص کردن کی این صورت کیست
نک در افتادیم در خندق همه
کشته و خستهٔ بلا بی ملحمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۵ - مکرر کردن برادران پند دادن بزرگین را و تاب ناآوردن او آن پند را و در رمیدن او ازیشان شیدا و بیخود رفتن و خود را در بارگاه پادشاه انداختن بیدستوری خواستن لیک از فرط عشق و محبت نه از گستاخی و لاابالی الی آخره
کلکم راع بداند از رمه
کی علفخوارست و کی در ملحمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۷ - رفتن قاضی به خانهٔ زن جوحی و حلقه زدن جوحی به خشم بر در و گریختن قاضی در صندوقی الی آخره
از من آگه کن درون محکمه
نایبم را زودتر با این همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۵ - خطاب حق تعالی به عزرائیل علیهالسلام کی ترا رحم بر کی بیشتر آمد ازین خلایق کی جانشان قبض کردی و جواب دادن عزرائیل حضرت را
پس بگفتی قبض کن جان همه
جز زنی و غیر طفلی زان رمه
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۷۳ - وصیت کردن پادشاه سلامان را
تو شبانی و رعیت چون رمه
در شبانی دور باش از دمدمه
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۵ - حکایت شیخ سری
آتشی افتاد در جان همه
در خروش آمد ملک زین دمدمه
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۳۴ - در بیان آنکه جمیع افعال به تقدیر الهی است و اشاره به مسائل مختلف فیه میان اشعری و معتزلی و سنی و شیعی و محقق و مقلد و ایماء اصطلاحات صوفیه و منع از اظهار اسرار و تحریص به اخفاء آن بحکم:
گاه گوید باطل آمد این رمه
گاه می گوید که حق اند این همه
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۴ - در بیان: ان اللّه لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء
حق همی گوید گناهان همه
من ب بخشم از کمال مرحمه
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۴ - حکایت ابراهیم ادهم
آتشی افتاد در جان همه
زان ف غ ان و زاری و زان زمزمه
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹
آنکه جان میبخشد از جان همه
هم شبان و هم خداوند رمه
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۳ - تتمه حکایت مرد عارف و زن خود
آنچه فرمودی تو دانستم همه
لیک سودی می نکرد این دمدمه
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۰ - تتمه داستان طوطی و شاه
اهل دنیا دیو و اهریمن همه
همچو بومانند اندر دمدمه
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۹ - حکایت دهقان و کشت او
زد رهم دیو از فسوس دمدمه
توبه کردم زانچه می کردم همه