مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامت کردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت
آن یکی از خشم مادر را بکشت
هم به زخم خنجر و هم زخم مشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
کف برآورد آن غلام و سرخ گشت
تا که موج هجو او از حد گذشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
هین مگو فردا که فرداها گذشت
تا بکلی نگذرد ایام کشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
گرگ ظاهر گِرد یوسف خود نگشت
این حسد در فعل از گرگان گذشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا
دل بسختی همچو روی سنگ گشت
چون شکافد توبه آن را بهر کشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۷ - وحی آمدن موسی را علیه السلام در عذر آن شبان
تازیانه بر زدی اسپم بگشت
گنبدی کرد و ز گردون بر گذشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۰ - اعتماد کردن بر تملق و وفای خرس
حیلت و مردی به هم دادند پُشت
اژدها را او بدین قوَّت بکُشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۳ - گفتن موسی علیه السلام گوسالهپرست را کی «آن خیالاندیشی و حزم تو کجاست؟»
دردمندی کش ز بام افتاد طشت
زو نهان کردیم حق پنهان نگشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۷ - حمله بردن سگ بر کور گدا
گور میگیرند یارانت به دشت
کور میگیری تو در کوچه بگشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۰ - تتمهٔ نصیحت رسول علیه السلام بیمار را
آنچنان کآدم بیفتاد از بهشت
رجعتش دادی که رست از دیو زشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۰ - تتمهٔ نصیحت رسول علیه السلام بیمار را
نقش یوسف کرد و حور خوشسرشت
نقش عفریتان و ابلیسان زشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۳ - شرح فایدهٔ حکایت آن شخص شتر جوینده
او طلبکار شتر آن لحظه گشت
مینجستش تا ندید او را بدشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۹ - قصهٔ جوحی و آن کودک کی پیش جنازهٔ پدر خویش نوحه میکرد
صبر چون پول صراط آن سو بهشت
هست با هر خوب یک لالای زشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۱ - قصهٔ تیراندازی و ترسیدن او از سواری کی در بیشه میرفت
بس کسان را کآلت پیگار کشت
بی رجولیت چنان تیغی به مشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۴ - آغاز منور شدن عارف بنور غیببین
کای رهاننده مرا از وصف زشت
ای کننده دوزخی را تو بهشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۵ - طعن زدن بیگانه در شیخ و جواب گفتن مرید شیخ او را
این فناها پردهٔ آن وجه گشت
چون چراغ خفیه اندر زیر طشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۰ - کشیدن موش مهار شتر را و معجب شدن موش در خود
موش آنجا ایستاد و خشک گشت
گفت اشتر ای رفیق کوه و دشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۰ - جستن آن درخت کی هر که میوهٔ آن درخت خورد نمیرد
شهر شهر از بهر این مطلوب گشت
نی جزیره ماند و نی کوه و نی دشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶ - رفتن خواجه و قومش به سوی ده
خوب گشته پیش ایشان راهِ زشت
از نشاطِ ده شده ره چون بهشت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد
مارگیر از ترس بر جا خشک گشت
که چه آوردم من از کهسار و دشت