عطار » منطقالطیر » در تعصب گوید » حکایت شفقت کردن مرتضی بر دشمن
مرتضا را چون بکشت آن مرد زشت
مرتضی بی او نمیشد در بهشت
عطار » منطقالطیر » حکایت طاووس » حکایت طاووس
یار شد با من به یک جا مار زشت
تا بیفتادم به خواری از بهشت
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
آن دگر گفتش بر امید بهشت
باز گرد و توبه کن زین کار زشت
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
دوستتر دارم من ای عیسیسرشت
با تو در دوزخ که بی تو در بهشت
عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید
شیخ چندانی که در صحرا بگشت
کس نمیجنبید در صحرا و دشت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد
گرچه این قصرست خرم چون بهشت
مرگ بر چشم تو خواهد کرد زشت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی که خری به عاریت گرفت و آنرا گرگ درید
بر زنان مصر چون حالت بگشت
زانک مخلوقی به دیشان برگذشت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانهای که تگرگی بر سرش خورد و گمان برد کودکان بر سر او سنگ میزنند
داد دیوانه بسی دشنام زشت
کز چه اندازند بر من سنگ و خشت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ بوعلی رودبار در وقت مرگ
عشق تو با جان من در هم سرشت
من نه دوزخ دانم اینجا نه بهشت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خواجهای که از غلامش خواست او را برای نماز بیدار کند
هر که را این درد دل در هم سرشت
محو شد هم دوزخ او را هم بهشت
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » پاسخ عزیزی به سالات پروردگار در روز حشر
چون نهان گردد تنم در خاک و خشت
بگذری از هرچ کردم خوب و زشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۹ - حدیث دیگر در آتش رفتن جناب ابوذر در حضور حضرت مولی الموالی علیه و آله السلام
در مدینه باب من از بهر گشت
با گروهی از صحابه میگذشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۴ - قصۀ جنگ خندق و کشته شدن عمرو بدست امیر کل امیر و شادمان شدن حضرت رسول(ص) و اصحاب از آن فتح کبیر
از سپر وز خود و از فرقش گذشت
شد دو نیمه زودو از اسبش بکشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۸ - نقل نمودن معجزه حضرت امام رضا علیه السلام و بیان آنکه نسب و نسبت ظاهری با مخالفت، بعد و گرفتاریست ونسبت باطن با ارباب هدایت با موافقت رهائی و رستگاری
زین سخن چون فارغ و آزاد گشت
ناگهان اندر ضمیر او گذشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۶ - سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را
پس بدست خویش منشورش نوشت
کرد لازم حکم او برخوب و زشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۰ - تنبیه ارباب غفلت، و بیان احوال و دریافت خود، و نصیحت نمودن غافلان
این معانی را که تو خواهی نوشت
هست ورد جمله حوران بهشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۲ - ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن
چون گل آدم باسرار او سرشت
وز نفخت فیه من روحی نوشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۶ - تمثیل در فواید خاموشی و گوش کردن پند استاد و یک جهت بودن در آن و بیان استعداد جبلی مستعدان
شاه ازین معنی برآشفته نگشت
هم بچوبش کوفتند و هم بمشت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
مرد آن رادان که از دین برنگشت
راه حیدر رفت و از سردرگذشت