مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۸ - بیان حسد وزیر
آن وزیرک از حسد بودش نژاد
تا به باطل گوش و بینی باد داد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۰ - پیغام شاه پنهان با وزیر
آخر الامر از برای آن مراد
تا دهد چون خاک ایشان را به باد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را
حس خشکی دید کز خشکی بزاد
عیسی جان پای بر دریا نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را
سیر جسم خشک بر خشکی فتاد
سیر جان پا در دل دریا نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۰ - نومید کردن وزیر مریدان را از رفض خلوت
آن وزیر از اندرون آواز داد
کای مریدان از من این معلوم باد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۱ - ولی عهد ساختن وزیر هر یک امیر را جداجدا
هر یکی را او یکی طومار داد
هر یکی ضدّ دگر بود المراد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود
سنت بد کز شه اول بزاد
این شه دیگر قدم بر وی نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست
چون سزای این بت نفس او نداد
از بت نفسش بتی دیگر بزاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
گر نبودی واقف از حق جانِ باد
فرق کی کردی میان قوم عاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل
گفت شیر آری ولی رب العباد
نردبانی پیش پای ما نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل
خواجه چون بیلی به دست بنده داد
بی زبان معلوم شد او را مراد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل
تا که شاخ افشان کند هر لحظه باد
بر سر خفته بریزد نقل و زاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۵ - جواب خرگوش نخچیران را
گفت ای یاران حقم الهام داد
مر ضعیفی را قوی رایی فتاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۵ - جواب خرگوش نخچیران را
قطرهٔ دل را یکی گوهر فتاد
کان به دریاها و گردونها نداد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش
اسپ خود را یاوه داند آن جواد
و اسپ خود او را کشان کرده چو باد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۹ - سوال کردن رسول روم از امیرالمؤمنین عمر رضیالله عنه
نان چو در سفرهست باشد آن جماد
در تن مردم شود او روح شاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۳ - برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده
هر که داد او حُسن خود را در مزاد
صد قضای بد سوی او رو نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۷ - داستان پیر چنگی کی در عهد عمر رضی الله عنه از بهر خدا روز بینوایی چنگ زد میان گورستان
ای همه پوسیده در کون و فساد
جان باقیتان نرویید و نزاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۹ - قصهٔ سوال کردن عایشه رضی الله عنها از مصطفی صلیالله علیه و سلم کی امروز باران بارید چون تو سوی گورستان رفتی جامههای تو چون تر نیست
چشم صدیقه چو بر رویش فتاد
پیش آمد دست بر وی مینهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن
چونک زد بسیار و گریان سر نهاد
چنگ بالین کرد و بر گوری فتاد