گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

رُخَ ازْ دیبا و جامِهْ هم ز دیبا؛

دو دیبا، هر دو در هم، سختْ زیبا.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

بَر او زیباتر آمد زرّ و دیبا؛

که بی آن هردُوان خود بود زیبا.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

دگر باره سخنها گفت زیبا

ز دردی سخت و حالی ناشکیبا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

چه زیورهای شاهانه چه دیبا

چه گوهرهای نیکو رنگ و زیبا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین

 

زره پوشی به جای خز و دیبا

بفرسایدْت آن اندام زیبا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین

 

پس آنگه پاسخی بنوشت زیبا

بسی نیکوتر از منسوج دیبا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین

 

نگاری بود کرده سخت زیبا

ز مشک و شکر و گلبرگ و دیبا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

اگرچه صورت مردم بدیبا در بود زیبا

چو دیبا پوشد آن دلبر ازو زیبا شود دیبا

قطران تبریزی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۸ - دیدن شیرین و سخن گفتن با او

 

ز گنج و گوهر و منسوج و دیبا

رهم کردی چو مهد خویش زیبا

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

روان کرد از عقیق آن نقش زیبا

سخن‌هایی نگارین‌تر ز دیبا

نظامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode