گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۱

 

او را خواهی دل به غمش یکتو کن

از بد ببُر و هر چه کنی نیکو کن

خواهی که طریق نیکخویان ورزی

با خوی بد رفیق بدخو خو کن

اوحدالدین کرمانی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه

 

هزاران بندگی تبلیغ او کن

ثنا بر حضرت آن نامجو کن

ابن یمین
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۰ - در تحقیق حج و ارکان آن گوید

 

چو کردی نیّت از اوّل نکو کن

از آن پس اعتماد خود بر او کن

شیخ محمود شبستری
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

یارب همه خلق را به من بدخو کن

وز جمله جهانیان مرا یکسو کن

روی دل من صرف کن از هر جهتی

در عشق خودم یک جهت و یک رو کن

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۲

 

گر با من مستی حذر از بیهده گو کن

در سینه من آی و در فتنه فرو کن

چون غنچه دمد بوی ترا ایگل ز دل من

زنهار که بشکاف دل ریشم و بو کن

ای قبله پرست از بت ما شرم نداری

[...]

اهلی شیرازی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۴۴۳- مولانا فنایی صفاهانی

 

در شام عید ساقی از غیر در فرو کن

دستی بعذر خواهی در گردن سبو کن

سام میرزا صفوی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

در راه طریقت او رو کن

با نان شریعت او خو کن

شیخ بهایی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

ساقی به سودا جام رو کن

تسخیر ولایت سبو کن

بی گل چو حباب خانه‌ها ساز

دیوار و درش ز آبرو کن

خمیازه صبح دیرمان شد

[...]

فصیحی هروی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - حمد و نعت

 

می عرفان خویشم در گلو کن

ز می، بگسسته رنگ را رفو کن

قدسی مشهدی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴

 

ای فیض بیا بجانب حق رو کن

این روی و ریای خلق را یکسو کن

کاری که بمیزان خدا ناید راست

بر هم زن و با جهانیان بکرو کن

فیض کاشانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۲

 

دل پیش نظر گیر سر و برگ نمو ‌کن

گر مایل نازی سوی این آینه روکن

شایستهٔ تسلیم یقین سجدهٔ‌کس نیست

ای ننگ عبادت عرقی چند وضوکن

تا چشم هوس هرزه نخندد مژه بربند

[...]

بیدل دهلوی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

نخستم در خم صهبا فرو کن

به آب باده پاکم شست و شو کن

یغمای جندقی
 
 
۱
۲