اسراف کاری به نزع اندر بود. و هر بارش که میگفتند بگو: لاالله الا الله، این بیت همی خواند:
دریغا از آن زن که خسته می پرسید
راه حمام منجاب از کجاست؟
و سبب آن بود که زنی عفیف و زیباروی بعزم حمام منجاب از خانه خارج شده بود و راه نمیدانست و از رفتن خسته گشته بود.
وی مردی را بر درخانه اش دید و از او پرسید: حمام منجاب کجاست؟ مرد به خانه خویش اشاره کرد و گفت: همین جاست. و هنگامی که زن وارد خانه شد، مرد نیز از پی او وارد شد و در را ببست.
زن که از مکر او آگاه گشت، خود را شاد و راغب نشان داد و گفت: رو اندکی طعام و بوی خوش بستان و بازگرد. هنگامی که مرد بیرون شد. زن نیز خارج گشت و از او خلاصی یافت.
حال بنگر آن خطا چگونه وی را هنگام احتضار از ذکر شهادت مانع آمد. در صورتی که او تنها زنی را بعزم زنا به خانه برده بود و آن کار از او سر نزده بود.
معاویه، ابن عباس را - پس از کور شدنش - گفت: شما بنی هاشم را چه می شود که بنابینائی مبتلا می شوید؟ وی پاسخ داد: شما بنی امیه را چه میشود که بکور دلی مبتلا می گردید؟
فایده سبکباری آن است که به وطن اصلی و عالم عقلی زود توان بازگشت. و مراد از حدیث «حب الوطن من الایمان » نیز همین است.
و فرموده ی خدای تعالی نیز اشاره به همین معنی است که: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه.
همان بهوش باش که از واژه ی وطن معنی دمشق و بغداد و مشابه آنها را فهم نکنی. چرا که این شهرها از دنیاست و سرور همگان فرمود: حب الدنیا راس کل حظیئه.
از این جایگاه که مردمانش ستمگرانند، بیرون رو و بدل این فرموده ی خدای تبارک و تعالی را درک کن که: من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله و کان الله غفورا رحیما.
گروهی وامدار خویش را نزد والی بردند و ادعا کردند که هزار دینار بدیشان بدهکار است.
والی از او پرسید: چه میگوئی؟ گفت: ایشان در ادعای خویش صادق اند. اما من خواهان مهلتی ام تا زمین و شتر و گوسفند خویش بفروش رسانم و دین ایشان ایفا کنم.
ایشان گفتند: ای والی! او دروغ میگوید و از کم تا زیاد وی را مالی نیست. وامدار گفت: ای والی. شهادتشان را به افلاس من شنیدی، چگونه پس از من مطالبه ی بازپرداخت وام می کنند؟ والی امر داد رهایش کردند.
ببغداد مردی دین بسیار برعهده اش بود و مفلس گشته. قاضی دستور داد که هیچ کس بدو وام ندهد، و اگر دهد صبر کند و طلب خواهی ننماید.
و گفت که وی را باستری برنشانند و بگردانند تا مردم او را بشناسند و از معامله با وی بپرهیزند. وی را در شهر گرداندند و سپس بدر خانه اش آوردند.
هنگامی که فرود آمد، استربان گفت: کرایه ی استر من ده! گفت: ای ابله! از صبح تا کنون بچه کار اندر بودیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند را بر نعمتهای بیکرانش سپاس و درود بر اشرف اولیاء و پیامبرانش باد. و بعد این شکسته ی بسته، چندی است در بحر خبب که میان عرب مشهور و معروف است و در مابین شعرای عجم غیرمالوف بخاطر فاتر افقر فقرای باب الله، بهاء الدین محمد عاملی رسیده، نفخه ای از نفخات جنون بر صفحات حقایق مشحون او وزیده.
رجاء واثق است که اهل استعداد، اکفاهم الله شرالاضداد دامن عفو بر آن درپوشند و در اصلاح معایب آن کوشند و اجرهم علی الله و لاقوه الابالله:
ای مرکز دایره ی امکان
وی زبده ی عالم کون و مکان
تو شاه جواهر ناسوتی
خورشید مظاهر لاهوتی
تا کی ز علایق جسمانی
در چاه طبیعت تن مانی
صد ملک ز بهر تو چشم براه
ای یوسف مصر برآ از چاه
تا والی مصر وجود شوی
سلطان سریر شهود شوی
در روز الست بلی گفتی
و امروز به بستر لاخفتی
زمعارف عالم عقلی دور
بزخارف عالم حس مغرور
از موطن اصل نیاری یاد
پیوسته به لهو و لعب دل شاد
نه اشک روان نه رخ زردی
الله الله تو چه بیدردی؟
یکدم بخود آی و ببین چه کسی؟
بچه بسته دلی، بکه هم نفسی
زین خواب گران بردار سری
می پرس ز عالم دل خبری
زین رنج عظیم خلاصی جو
دستی بدعا بردار و بگو
یارب یارب به کریمی تو
به صفات کمال رحیمی تو
یارب به نبی و وصی و بتول
یارب یارب بدو سبط رسول
یارب به عبادت زین عباد
به زهادت باقر علم رشاد
یارب یارب بحق صادق
بحق موسی بحق صادق
یارب یارب برضا شه دین
آن ثامن ضامن اهل یقین
یارب به تقی و مقاماتش
یارب به نقی و کراماتش
یارب به حسن شه بحر و بر
بهدایت مهدی دین پرور
کاین بنده ی مجرم عاصی را
وین غرقه ی بحر معاصی را
از قید علایق جسمانی
و زبند وساوس شیطانی
لطفی بنما و خلاصش کن
وز اهل کرامت خاصش کن
یارب یارب که بهائی را
این بیهده گرد هوائی را
که به لهو و لعب شده عمرش صرف
ناخوانده ز لوح وفا یک حرف
زین غم برهان که گرفتار است
در دست هوا و هوس زار است
در شغل زخارف دینی دون
مانده بهزار اهل مفتون
رحمی بنما به دل زارش
بگشا زکرم گره از کارش
از پیش مران ز در احسان
به سعادت ساحت قرب رسان
وارسته زدنیی دونش کن
سرحلقه ی اهل جنونش کن
ای باد صبا به پیام کسی
چو به شهر خطا کاران برسی
بگذر به محله ی مهجوران
وز نفس و هوی زخدا دوران
وانگاه بگو به بهائی زار
کای نامه سیاه خطا کردار
وی عمر تباه خطا پیشه
تا چند زنی تو بپا تیشه
تا کی باشی بیمار گناه؟
ای مجرم عاصی نامه سیاه
شد عمر تو شصت و همان پستی
وز باده ی لهو و لعب مستی
گفتم که مگر چو به سی برسی
یابی خود را دانی چه کسی
درسی، درسی ز کلام خدا
رهبر نشدت بطریق هدی
وز سی به چهل چو شدی واصل
جز جهل و زچهل نشدت حاصل
در راه خدا قدمی نزدی
بر لوح وفا رقمی نزدی
مستی ز علائق جسمانی
رسوا شده ای و نمیدانی
از اهل غرور ببر پیوند
خود را به شکسته دلان دربند
شیشه چو شکسته شود ابتر
جز شیشه دل که شود بهتر
ای ساقی باده روحانی
زارم ز علایق جسمانی
یک لمعه ز عالم نورم بخش
یک جرعه زجام طهورم بخش
کز سر فکنم به صد آسانی
این کهنه لحاف هیولانی
ای کرده به علم مجازی خو
نشنیده ز علم حقیقی بو
سرگرم به حکمت یونانی
دلسرد زحکمت ایمانی
در علم رسوم چو دل بستی
بر اوجت اگر ببرد پستی
یک در نگشود ز مفتاحش
اشکال افزود ز ایضاحش
ز مقاصد آن مقصد نایاب
زمطالع آن طالع در خواب
راهی ننمود اشاراتش
دلشاد نشد ز بشاراتش
محصول نداد محصل آن
اجمال افزود مفصل آن
تا کی زشفاش شفاطلبی؟
وز کاسه ی زهر دوا طلبی
تا چند چو نکبتیان مانی
بر سفره ی چرکن یونانی؟
تا کی به هزار شعف لیسی
ته مانده ی کاسه ابلیسی؟
سور المومن فرموده نبی
از سور ارسطو چه می طلبی؟
سور آن جوی که در عرصات
ز شفاعت او یابی درجات
در راه طریقت او رو کن
با نان شریعت او خو کن
کان راه در او نه ریب نشکست
و آن نان نه شور و نه بی نمک است؟
تا چند ز فلسفه ات لافی
وین یابس و رطب بهم بافی؟
رسوا کردت مابین بشر
برهان ثبوت عقل عشر
در کف ننهاده بجز بادت
برهان تناهی ابعادت
زان فکر که شد به هیولا صرف
صورت نگرفت از آن یک حرف
تصدیق چگونه به این بتوان
کاندر ظلمت برود الوان
علمی که مطالب آن این است
میدان گه فریب شیاطین است
تا چند دو اسبه پیش تازی
تا کی به مطالعه اش نازی
این علم دنی که ترا جان است
فضلات فضایل یونان است
خود گو تا چند چو خرمگسان
لرزی بسر فضلات کسان
تا چند ز غایت بی دینی
خشت کتبش بر هم چینی
اندر پی آن کتب افتاده
پشتی به کتاب خدا داده
نی رو به شریعت مصطفوی
نه دل به طریقت مرتضوی
نه بهره زعلم فروع و اصول
شرمت بادا زخدا و رسول
ساقی ز کرم دو سه پیمانه
در ده به بهائی دیوانه
زان می که کند مس او اکسیر
و علیه یسهل کل عسیر
زآن می که اگر به قضا روزی
یک جرعه از آن شودش روزی
از صفحه خاک رود اثرش
وز قمه ی عرش و بسر قبرش
ای مانده ز مقصد اصلی دور
آگنده دماغ زباد غرور
در علم رسوم گرو مانده
نشکسته زپای خود این کنده
تا چند زنی ز ریاضی لاف
تا کی افتی به هزار گزاف
زدوایر عشر و دقایق وی
هرگز نبری به حقایق پی
وز جبر و مقابله و خطاین
جبر نقصت نشود فی البین
در روز پسین که رسد موعود
نرسد ز عراق و رهاوی سود
زایل نکند ز تو مغبونی
نه شکل عروس و نه مامونی
در قبر بوقت سوال و جواب
نفعی ندهد بتو اسطرلاب
زان ره نبری بدر مقصود
فلسش قلب است و فرس نابود
از علم رسوم چی میجوئی؟
وندر طلبش تا کی پوئی؟
علمی بطلب که ترا فانی
سازد ز علایق جسمانی
علمی بطلب که بدل نور است
سینه ز تجلی آن طور است
علمی که از آن چو شوی محفوظ
گردد دل تو لوح المحفوظ
علمی بطلب که کتابی نیست
یعنی ذوقی است، خطایی نیست
علمی که نسازدت از دونی
محتاج به آلت قانونی
علمی بطلب که نماید راه
وز سر ازل کندت آگاه
علمی بطلب که جدالی نیست
حالیست تمام و مقالی نیست
علمی که مجادله را سبب است
نورش ز چراغ ابو لهب است
علمی بطلب که گزافی نیست
اجماعی است و خلافی نیست
علمی که دهد بتو جان نو
علم عشق است ز من بشنو
عشق است کلید خزاین جود
ساری در همه ذرات وجود
غافل تو نشسته به محنت و رنج
وندر بغل تو کلید گنج
جز حلقه ی عشق مکن در گوش
از عشق بگو در عشق بکوش
علم رسمی همه خذلان است
در عشق آویز که علم آن است
آن علم زتفرقه برهاند
آن علم ترا ز تو بستاند
آن علم ترا ببرد برهی
کز شرک خفی و جلی برهی
آن علم زچون و چرا خالی است
سرچشمه ی آن علی عالی است
ساقی قدحی زشراب الست
که نه خستش پا، نه فشردش دست
در ده به بهائی دل خسته
آن دل بقیود جهان بسته
تا کنده ی حرص زپا شکند
وین تخته کلاه از سر فکند
عشاق جمالک قد غزقوا
فی بحر صفاتک و احترقوا
فی باب نوالک قد وقفوا
ولغیر جمالک ما عرفوا
نیران الفرقه تحرقهم
امواج الا دمع تفرقهم
گر پای نهند به جای سر
در راه طلب زایشان مگذر
که نمیدانند زشوق لقا
پا را از سر سر را از پا
من غیر زلالک ماشربوا
و بغیر خیالک ماطربوا
صدمات جمالک تفنیهم
نفحات وصالک تحییهم
کم قداحیواکم قد ماتوا
عنهم فی العشق روایات
طوبی لفقیر رافقهم
بشری لحزین وافقهم
یارب یارب که بهائی را
آن عمر تباه ریائی را
حظی زصداقت ایشان ده
توفیق رفاقت ایشاه ده
باشد که شود زفنا منشان
نه اسم و نه رسم، نه نام و نشان
ای داده خلاصه عمر بباد
وی گشته به لهو و لعب دل شاد
وی مست زجام هوی و هوس
یک ره زشراب معاصی بس
زین بیش خطیه پناه مباش
مرغابی بحر گناه مباش
از توبه بشوی گناه و خط
وز توبه بجوی نوال و عطا
نومید مشو زعفو الله
ای مجرم عاصی نامه سیاه
گرچه گنه تو ز عد بیش است
عفو و کرمش از حد بیش است
عفو ازلی که برون ز حد است
خواهان گناه فزون ز عد است
لیکن چندان در جرم مپیچ
که مکان صلح نماند هیچ
تا چند کنی ای شیخ کبار
توبه تلقین بهائی زار؟
گر توبه روز به شب شکند
وین توبه بروز دگر فکند
عمرش بگذشت بلیت و عسی
در توبه صبح شکست مسا
ای ساقی دلکش فرخ فال
دارم ز حیات هزار ملال
در ده قدحی ز شراب طهور
بر من بگشا در عیش و سرور
که گرفتارم به غم جانکاه
زین توبه ی سست بتر زگناه
وی ذاکر خاص بلند مقام
آزرده دلم ز غم ایام
زین ذکر جدید فرح افزای
غمهای جهان ز دلم بزدای
میگو با ذوق و دل آگاه
الله الله الله الله
کین ذکر رفیع همایون فر
وین نظم بدیع بلند اختر
در بحر غریب چه جلوه نمود
درهای فرح بر خلق گشود
آن را برخوان به نوای حزین
وزقمه ی عرش شنو تحسین
یارب بکرامت اهل صفا
بهدایت پیش روان وفا
کاین نامه نامی نیک اثر
کاورده ز عالم قدس خبر
پیوسته خجسته پیامش کن
مقبول خواص و عوامش کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره اسراف و خطرات آن صحبت میکند و به داستان زنی عفیف اشاره میکند که به خاطر عدم آگاهی از مسیر، به دام مردی مکار میافتد. موضوعاتی مانند عشق به وطن، بازگشت به هویت اصلی انسان و یادآوری نعمتهای الهی مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین درباره علم و دانش حقیقی و مرزهای آن بحث میشود و به اهمیت عشق و معنویت نسبت به علم ظاهری تأکید میشود. در ضمن، به طلب عفو از خداوند و آگاهی از خطاها نیز پرداخته میشود و در نهایت، دعوت به توبه و عبور از گناه مطرح میشود. متن با نداهای دعا و طلب یاری از خداوند به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: اسراف به معنای هزینه کردن بیدلیل و زیاد است. هر بار که از او میخواستند بگوید: "لا الله الا الله"، او این بیت را میخواند.
هوش مصنوعی: متأسفانه، زنی که خسته و کسل به نظر میرسد، از من میپرسد که چگونه میتواند به حمام برود.
هوش مصنوعی: زنی با وقار و زیبا که برای رفتن به حمام از خانه خارج شده بود، بیهدف در خیابانها گام برمیداشت و راه را نمیشناخت، از ادامه مسیر خسته شده بود.
هوش مصنوعی: زن مردی را در کنار خانهاش دید و از او سوال کرد که حمام منجاب کجاست. مرد به خانهاش اشاره کرد و گفت: «همینجا است.» وقتی زن وارد خانه شد، مرد هم پشت سر او وارد شد و در را بست.
هوش مصنوعی: زن وقتی از فریب مرد مطلع شد، خود را خوشحال و مشتاق نشان داد و گفت: برو کمی غذا و عطر بیاور و برگرد. وقتی مرد خارج شد، زن هم بیرون رفت و از او رهایی یافت.
هوش مصنوعی: بدان که آن اشتباه چگونه باعث شد که او در لحظهی مرگ نتواند شهادت بدهد. در حالی که او تنها یک زن را با قصد بدی به خانه آورده بود و این عمل از او سر نزده بود.
هوش مصنوعی: معاویه به ابن عباس گفت: چرا شما از خانواده هاشم به نابینایی دچار میشوید؟ ابن عباس پاسخ داد: و شما از خانواده امیه چرا به کوری دل دچار میشوید؟
هوش مصنوعی: فایده سبک بودن این است که انسان میتواند به سرعت به وطن اصلی و دنیای عقلی خود بازگردد. منظور از جمله «عشق به وطن از ایمان است» نیز همین موضوع است.
هوش مصنوعی: خداوند متعال به روح مطمئنه میفرماید: ای نفس آرام، به سوی پروردگارت برگرد و با رضایت و خشنودی به سوی او بیفتمی.
هوش مصنوعی: حواست باشد که از کلمه "وطن" معنای شهرهایی مانند دمشق و بغداد و امثال آنها را درک نکنی. زیرا این شهرها مربوط به دنیاست و پیامبر فرمود: "عشق به دنیا منبع تمام آلودهگیهاست."
هوش مصنوعی: از این مکان که مردمش ستمکار هستند، خارج شو و به معنا و مفهوم این آیه از خداوند بزرگ توجه کن: هر کس از خانهاش به سوی خدا و پیامبرش هجرت کند و سپس در این راه بمیرد، پاداشش بر عهده خداست و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
هوش مصنوعی: عدهای از مردم نزد والی رفتند و گفتند که کسی به آنها هزار دینار بدهکار است.
هوش مصنوعی: والی از او پرسید: چه نظری داری؟ او پاسخ داد: این افراد در ادعای خود راست میگویند. اما من درخواست مهلتی دارم تا بتوانم زمین و شتر و گوسفندانم را بفروشم و بدهیام را پرداخت کنم.
هوش مصنوعی: او گفت: ای والی! او دروغ میگوید و مالی از او نیست. وامدار گفت: ای والی! تو شهادت آنها را دربارهٔ وضعیت مالی من شنیدی، پس چطور از من میخواهند که وام را بازپرداخت کنم؟ والی دستور داد که او را آزاد کنند.
هوش مصنوعی: در بغداد مردی بود که بار سنگینی از دین بر دوش داشت و بسیار فقیر شده بود. قاضی تصمیم گرفت که هیچ کس به او وام ندهد و اگر کسی بخواهد به او قرضی بدهد، باید صبر کند و از او طلب نکند.
هوش مصنوعی: او خواست که او را روی تختی بگذارند و به دور بگردانند تا مردم او را بشناسند و از خرید و فروش با او پرهیز کنند. او را در شهر به گردش بردند و بعد به خانهاش برگرداندند.
هوش مصنوعی: وقتی که به زمین نشست، استربان گفت: کرایه استر من ده تومان است! او جواب داد: ای احمق! ما از صبح تا حالا مشغول کار بودیم؟
هوش مصنوعی: با نام خداوند بخشنده مهربان. سپاسگزارم خداوند را به خاطر نعمتهای بیپایانش و درود بر برترین اولیا و پیامبرانش. مدتی است که این نوشتهی شکسته و ناتمام، به نوعی در دنیای ادبیات عرب که در میان شاعران غیر عرب کمتر شناخته شده، به افتخار فقرای درگاه خداوند، بهاء الدین محمد عاملی، رسیده است و نفحهای از حالاتی شگفتانگیز بر حقایق آن دمیده شده است.
هوش مصنوعی: رجاء با اطمینان میگوید که افرادی که دارای استعداد هستند، به لطف خدا از شر مشکلات و معایب محافظت میشوند و تلاش میکنند تا این معایب را اصلاح کنند. پاداش این تلاشها بر عهده خداوند است و هیچ قدرتی جز او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تو محور دایره امکان هستی و بهترین موجود در عالم خاکی و آسمانی.
هوش مصنوعی: تو مانند جواهری باارزش در دنیای مادی هستی، همچون خورشیدی که نماد و نمایی از جهان معنوی است.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی در دام وابستگیهای جسمی و مادی زندگی میکنی و از سرشت واقعی خود دور هستی؟
هوش مصنوعی: صدها فرشته برای تو انتظار میکشند، ای یوسف مصر، از چاه بیرون بیا.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به مقام والایی دست یابی، به عنوان پادشاه و شاهد حقیقت، در عالم وجود جلوهگری خواهی کرد.
هوش مصنوعی: در روزی که روح انسانها به حقیقت و وجودشان پی بردند و پیمانی با خدا بستند، تو قولی را از صمیم قلب پذیرفتی، اما امروز در شرایطی قرار داری که دست از آن قول برداشتهای و به خواب راحت رفتهای.
هوش مصنوعی: از دانشهای عقلانی دور نشو و فریب ظواهر دنیای حسی را نخور.
هوش مصنوعی: از سرزمین و وطن خود غافل نشو و همیشه به خوشگذرانی و شادی بپرداز.
هوش مصنوعی: نه اشکی بر گونهات هست و نه رنگپریدگی در چهرهات، پس ای خدای من، چقدر بیاحساس و بیدردی!
هوش مصنوعی: لحظهای به خود بیا و به دور و برت نگاه کن، ببین چه کسی در کنار توست؟ اینجا دلباختهای وجود دارد که همدم توست.
هوش مصنوعی: از این خواب سنگین بیدار شو و از عالم دل بپرس که چه خبر است.
هوش مصنوعی: از این درد و رنج بزرگ رهایی بخواه، دستانت را به دعا بلند کن و بگو.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، ای مهربان، به بزرگی و کمال تو نیازمندم.
هوش مصنوعی: پروردگارا، به خاطر نبی و وصی او و حضرت فاطمه، ای پروردگار، بر آن دو نوادهی رسول درود بفرست.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، به خاطر عبادت من، از میان این عبادات، مرا به زهد و فروتنی باقر علم و دانش نیکو برسان.
هوش مصنوعی: ای معبود، ای معبود، به حق صداقت و به حق موسی، به حق صداقت.
هوش مصنوعی: خدایا، ای خدای بزرگ! به راضی کردن آن مولای دین، که ضمانت کننده ایمان و یقین اهل ایمان است، کمک کن.
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، به تقی و مقامهای او توجه کن، ای خداوند، به نقی و کرامتهای او نگاه کن.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، تو را به زیباییهای دریا و ساحل میخوانم که مهدی دین را هدایت کند.
هوش مصنوعی: این بنده خطاکار و نافرمان را، و این فرد غرق شده در دریای گناهان را.
هوش مصنوعی: از بند وابستگیهای دنیوی و وسوسههای منفی رهایی پیدا کن.
هوش مصنوعی: لطفی بکن و این موضوع را ساده کن و آن را از افراد با کرامت جدا کن.
هوش مصنوعی: ای خدا، ای خدا، که ارزش این آدم بیهدف و بیمعنی چیست؟
هوش مصنوعی: او تمام عمرش را در بازیها و سرگرمیها سپری کرده و هیچ حرفی از لوح وفا را نخوانده است.
هوش مصنوعی: از این درد و رنج نجات بده، زیرا کسی که در چنگال تمایلات و خواستههای ناپسند گرفتار شده، به شدت در حال رنج و زحمت است.
هوش مصنوعی: در کار تزیینات دینی، افرادی که به ظاهر و نمادهای مذهبی اهمیت میدهند، از کسانی که فقط به دلایل سطحی و فریبنده به دین جذب میشوند، عقبتر و کمتر هستند.
هوش مصنوعی: دل زار و رنجیده او را دریاب و با رحمت و مهربانی به او کمک کن تا مشکلاتش برطرف شود.
هوش مصنوعی: از جلوی خود بر موانع احسان و نیکی نرو، تا به موفقیت و نزدیکی به مقام والای قرب دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: آزاد و رها باش، او را در دایرهی دیوانگان قرار ده، تا مرکز توجه و محبت آنها شود.
هوش مصنوعی: ای باد صبا، وقتی به شهر خطا کاران میرسی، پیام کسی را به آنها برسان.
هوش مصنوعی: به اطراف کسانی که تنها و دور از آدمها هستند، برو و از وجود خداوند و صفات او دل بکن.
هوش مصنوعی: سپس بگو به کسی که غمگین و افسرده است: ای نامهای با کلمات تیره و پر از اشتباهات.
هوش مصنوعی: تو تا چه زمانی باید عمر خود را به خاطر اشتباهاتت هدر بدهی؟ چرا دست از کارهایی که به تو آسیب میزند برنمیداری؟
هوش مصنوعی: تو تا کی میخواهی به خاطر گناهانت رنج ببری؟ ای گناهکار سرکش، به این وضعیت ننگین خود ادامه نده.
هوش مصنوعی: عمرت به شصت سال رسید و هنوز به همان حال و اوضاع پست خود باقی هستی، و در اثر نوشیدن بادههای خوشگذرانی و بازی سرگرم هستی.
هوش مصنوعی: به او گفتم شاید وقتی به سن سی سالگی برسی، بفهمی که واقعاً کیستی و خودت را بشناسی.
هوش مصنوعی: آموختهای، از سخن خدا که تو را به راه هدایت هدایت میکند.
هوش مصنوعی: وقتی به سن چهل رسیدی و به دانایی نرسیدی، جز نادانی چیزی به دست نیاوردهای.
هوش مصنوعی: در مسیر خدا حتی یک قدم هم برنداشتی و هیچ نشانی از وفا بر جای نگذاشتی.
هوش مصنوعی: نابودی و شرم، تو را از وابستگیهای دنیوی دور کرده است، اما خودت از این موضوع بیخبر هستی.
هوش مصنوعی: با افرادی که به خود مغرورند، ارتباط خود را قطع کن و به کسانی که دلشکسته و در زحمت هستند، نزدیک شو.
هوش مصنوعی: وقتی که شیشهای بشکند، دیگر فایدهای ندارد. اما وقتی دل انسان شکسته شود، ممکن است بهبود یابد و دوباره امید و محبت را تجربه کند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، نوشیدنی روحانی به من بده که از بندهای دنیوی و وابستگیهای جسمانی آزاد شوم.
هوش مصنوعی: من از عالم نور الهام میگیرم و به اندازهای از زلالی و پاکیام میافزایم.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساس خستگی و رنجی میپردازد که شاعر از تحمل یک وضعیت ناخوشایند دارد. او میخواهد با آسانی و بدون زحمت، بار سنگین و ناراحتکنندهای را که در زندگیاش به دوش میکشد، رها کند. این اشاره به تلاش برای آزاد شدن از چیزی است که او را تحت فشار قرار داده و باعث زحمتش شده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که به دانشی سطحی دل خوش کردهای، از دانش واقعی و حقیقی چیزی نشنیدهای.
هوش مصنوعی: مشغول به مطالعه فلسفه و علم یونانی هستم و از باورهای دینی خسته شدهام.
هوش مصنوعی: هرگاه دل به علم و دانش بسپاری و به اوج آن دست یابی، اگر دچار افت و پستی شوی، تعجبی ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا به نظر میرسد که موضوع دربارهی بینتیجه بودن تلاشها و ناتوانی در دسترسی به حقیقت یا موضوعی خاص است. در عبارت اول، در اشاره به این است که هنوز دربهای مربوط به دانایی یا بینش باز نشدهاند. و در بخش دوم، بیان میشود که به این عدم دسترسی، مشکلات یا پیچیدگیهای بیشتری افزوده شده است. در حقیقت، هرچه تلاش میشود تا موضوع روشنتر شود، بر ابهامات و دشواریها افزوده میگردد.
هوش مصنوعی: از اهدافی که در نظر است، برخی به دست نیامدهاند و آنچه برای آینده امید میرود، هنوز در خواب و خیال باقی مانده است.
هوش مصنوعی: او هیچ نشانهای برای راهیابی نداشت و دلش از پس اخبار خوشحالکننده شاد نشد.
هوش مصنوعی: اگر دانشآموز در تلاش باشد که چیزی را یاد بگیرد، اما فقط به صورت کلی و سطحی به آن بپردازد، نتیجهای جز این نخواهد داشت که اطلاعاتش بیشتر و بیشتر میشود اما عمیق نمیشود. در واقع، برای درک بهتر و عمیقتر موضوعات، باید به جزئیات و عمق مسأله توجه کرد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که از شر اشکال و مشکلات خود فرار میکنی؟ چرا به جای چشیدن زهر، به دنبال درمان و شفای خود نیستی؟
هوش مصنوعی: چقدر دیگر میخواهی در کنار بدبختان و در زندگی زشت و حقیر باقی بمانی؟
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی به خوشیهای زودگذر و کمارزش ادامه دهی؟ تا کی میخواهی در پی لذتهای بیارزش بگردی؟
هوش مصنوعی: مؤمنان از پیامبر میپرسند که تو چه نیازی به دانستههای ارسطو داری؟
هوش مصنوعی: در دورانی که برکت و رحمت او به تو میرسد، به ارتفاعات و موفقیتهای بالایی دست مییابی.
هوش مصنوعی: در مسیر حقیقی زندگی، به او روی آور و با قوانین و اصول او آشنا شو.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که راهی که در قلب او وجود دارد، هرگز دچار تردید و شکست نمیشود و غذایی که او تهیه کرده است نه تلخ است و نه بیمزه.
هوش مصنوعی: چرا مدتهاست که درباره فلسفه و مباحث بیپایه صحبت میکنی، در حالی که میتوانی به حقیقت و واقعیتهای زندگی بپردازی و به آنها نزدیک شوی؟
هوش مصنوعی: تو به وسیلهی دلایل و استدلالهای روشنت، دانایی و عقل را برای انسانها روشن کردی.
هوش مصنوعی: تنها دلیلی که برای بینهایتی وجود دارد، وجود توست، پس هیچکس غیر از تو نمیتواند این حقیقت را ثابت کند.
هوش مصنوعی: از اندیشهای که تنها به شکل و ظاهر توجه دارد، هیچ ارزش یا معنایی به وجود نمیآید. یک کلمه از آن فکر نمیتواند به حقیقت و ژرفای وجود نزدیک شود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چگونه میتوان در تاریکی، رنگها را دید و تأیید کرد. در واقع، اشاره به این دارد که در شرایط سخت و ناامید کننده، پیدا کردن و تأیید زیباییها و روشناییها کار دشواری است.
هوش مصنوعی: دانشی که محتوایش باعث فریب و گمراهی انسانها میشود، در واقع میتواند دام شیاطین باشد.
هوش مصنوعی: چقدر باید به دو چیز مختلف بپردازی و تا کی میخواهی از یادگیری و مطالعه غافل بمانی؟
هوش مصنوعی: این دانش دنیوی که برای تو حیاتی همچون جان است، تنها باقیمانده و اضافات فضایل و دستاوردهای علم یونانیان باستان است.
هوش مصنوعی: چرا تا این حد مثل خرچنگها به در و دیوار میزنی و خودت را ناراحت میکنی، در حالی که در کنار فضولات دیگران قرار گرفتهای؟
هوش مصنوعی: چقدر باید به خاطر بیدینی خود، کتابها را به هم بریزید و نظم آنها را بهم بزنید؟
هوش مصنوعی: در جستجوی آن کتابها، به پشتی استراحت کرده و کتاب خدا را مورد توجه قرار داده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فرد باید به اصول و قوانین دینی پیامبر اسلام (ص) پایبند باشد و در عین حال به راه و سیره امیرالمؤمنین علی (ع) نیز توجه داشته باشد. این ترکیب نشاندهنده اهمیت پیروی از هر دو جنبه روحانی و عملی در زندگی دینی است.
هوش مصنوعی: ای کاش از علم و دانش اصول و فروع بهرهمند شوند، و باید از خدا و پیامبر شرم داشته باشی.
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطف کن و چند پیمانه شراب به من بده، تا با این دیوانگی خود لذت ببرم.
هوش مصنوعی: از آن شرابی که مس را به طلا تبدیل میکند و هر مشکل سختی را آسان میسازد.
هوش مصنوعی: اگر روزی تصادفاً جرعهای از آن می نوشید، ممکن است روز خوشی برایتان به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: آثاری از او بر روی زمین باقی نمانده و حتی در بالاترین مقامها و در کنار قبرش نیز نشانی از او دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: تو که از هدف اصلیات دور افتادهای و روحی مغرور به خود گرفتهای، مانند کسی هستی که در باد درختان بافته شده است.
هوش مصنوعی: در علم و فنون، در جا زده و پیشرفت نکردهام و همچنان از پ پایههای اولیهام جدا نشدهام.
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی به دروغ از علم حساب و ریاضی بگویی؟ تا کی باید به دلیل این دروغها در مشکلات بزرگ گرفتار شوی؟
هوش مصنوعی: از پیچیدگیها و جزئیات سخنان او هرگز نمیتوانی به حقیقت واقعی پی ببری.
هوش مصنوعی: در پی فشارها و تقابلها و اشتباهات، تضعیف تو در این میان نخواهد بود.
هوش مصنوعی: در روزی که وعده الهی تحقق مییابد، از عراق و رهاوی هیچ نفع و سودی نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که هیچ چیز نتواند از تو محبوبیت و زیبایی را بزداید، نه ظاهر زیبا مانند عروس و نه احساس راحتی و امنیت مانند خواب آرام.
هوش مصنوعی: در زمان سوال و جواب در قبر، اسطرلاب (ابزاری برای تعیین موقعیت ستارهها و وقت) هیچ سودی برای تو نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: کسی که از راه درست پیش نمیرود، هرگز به هدف نخواهد رسید؛ چون آنچه که مهم است، دل و احساس انسان است و نه ظاهر و ظواهر.
هوش مصنوعی: از علم آداب و رسوم چه چیزی را میخواهی پیدا کنی؟ و تا چه زمانی در پی آن هستی؟
هوش مصنوعی: علمی را جستجو کن که باعث شود از وابستگیهای دنیوی و جسمی خود رها شوی و به سمت فانی شدن بروی.
هوش مصنوعی: علمی را جستجو کن که روشنایی و نور را به دل میآورد؛ زیرا دل انسان به واسطه آن، به تجلی و زیبایی خاصی دست مییابد.
هوش مصنوعی: اگر دانشی به دست آوری که باعث حفظ دلت شود، مانند لوح محفوظ است.
هوش مصنوعی: علمی را جستجو کن که به تنهایی وجود دارد و مانند یک کتاب نوشته نشده است؛ زیرا این علم به احساس و ذوق انسان بستگی دارد و خطایی در آن نیست.
هوش مصنوعی: دانشی که تو را به مقام بالا نرساند، به ابزار و وسیلهای نیاز ندارد که آن را تحصیل کنی.
هوش مصنوعی: علمی را جستجو کن که تو را به مسیر درست هدایت کند و از آغاز وجودت به تو آگاهی دهد.
هوش مصنوعی: علمی را جستجو کن که در آن منازعهای وجود ندارد؛ چرا که در این حالت، همه چیز واضح است و نیازی به سخن گفتن نیست.
هوش مصنوعی: علمی که باعث درگیری و جدل میشود، همانند نوری است که از چراغ ابولهب میتابد و ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: در جستجوی دانش و علم باش، زیرا این علم نادر و بینظیر است و هیچگونه تعارض یا اختلافی در صحت آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: علمی که به تو روح تازهای میبخشد، علم عشق است. این را از من بشنو.
هوش مصنوعی: عشق یک نیروی قوی و ارزشمند است که میتواند به زندگی عمق و معنا ببخشد و در تمام جنبههای وجود ما اثرگذار باشد.
هوش مصنوعی: بیخبر از این هستی که در دل مشکلات و رنجها نشستهای، در حالی که در کنارت کلید گنج و ثروت نهفته است.
هوش مصنوعی: فقط به عشق توجه کن و از آن صحبت کن، در غیر این صورت به چیزهای دیگری اهمیت نده. در راه عشق تلاش کن.
هوش مصنوعی: آموختن علم رسمی در موضوع عشق، در واقع باعث ناکامی و شکست میشود، زیرا عشق واقعی فراتر از دانستههای سطحی است.
هوش مصنوعی: آن دانش باید تو را از جدایی و تفرقه نجات دهد و نه اینکه تو را از خودت دور کند و بگیرد.
هوش مصنوعی: این دانش تو را از هر نوع شرک، چه مخفی و چه آشکار، نجات میدهد و به رهایی میکشاند.
هوش مصنوعی: این دانش از دلایل و ریشهها تهی است و منبع آن علی (علی بن ابیطالب) است که در مرتبهای بلند و عالی قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، جامی پر از شراب به من بده که نه پای این شراب خسته است و نه دست من به آن فشرده میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی از دل خستهاش صحبت میکند که در دنیای مادی و مشکلات آن گرفتار شده است. به نوعی او بخشی از زندگیاش را در یک مکان خاص (ده) میبیند، جایی که به او آرامش میدهد و از دغدغههای دنیا دور است. دل او به خاطر قید و بندهای زندگی دچار رنج و تعب است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که حرص و طمع از بین نرود و کلاه خود را از سر برنداریم.
هوش مصنوعی: عاشقان زیبایی تو در دریای صفات تو غرق شدهاند و به شدت دچار سوختگی شدهاند.
هوش مصنوعی: در دروازه بخشش تو ایستادهاند و جز زیبایی تو را نمیشناسند.
هوش مصنوعی: آتش جدایی آنها را میسوزاند، اما تنها اشکهایشان است که میتواند این جدایی را کم کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی برای رسیدن به خواستههایش به خطر بیفتد و پایش را به جای سرش قرار دهد، نباید از کنار تلاش و جستجوی آنها بگذری.
هوش مصنوعی: افرادی که از شوق ملاقات آگاه نیستند، نمیتوانند بین سر و پا تمایز قائل شوند و نمیدانند چگونه باید رفتار کنند.
هوش مصنوعی: من از آب زلال غیر از تو نمینوشم و جز خیال تو هیچ شادی ندارم.
هوش مصنوعی: زیباییها و لطافتهای تو باعث آسیب دیدن آنها میشود، در حالی که بوی خوش وصال تو، زندگی دوباره به آنها میبخشد.
هوش مصنوعی: عشق همواره داستانها و روایتهای زیادی را به یادگار گذاشته است، اما آنچه از این داستانها باقی مانده، نشاندهنده این است که عشق همیشه چالشها و تجربیات خود را دارد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال فقیرانی که با شادمانی به دوستان خود میپیوندند و در کنار آنها آرامش را مییابند.
هوش مصنوعی: ای خدا، ای خدا! چطور میتوانم زنده بمانم در حالی که همه آن عمر را در فریب و سرابی گذرانیدهام؟
هوش مصنوعی: از صداقت آنها بهرهمند شو و به موفقیت در دوستی و همراهی با آنها دست یاب.
هوش مصنوعی: امیدوارم که از بین بروند و هیچ ردپایی از خود بر جا نگذارند، نه اسم و نه نشانی، نه نام و نشان.
هوش مصنوعی: ای عمر خود را به باد دادهای و در سرگرمیها و بازیها مشغول شدهای و دل خود را خوش کردهای.
هوش مصنوعی: او به خاطر اشتیاق و آرزوهایش تحت تأثیر قرار گرفته و به سمت گناه و معاصی میرود و از شراب گناه مینوشد.
هوش مصنوعی: از این پس، به دنبال پناهگاهی نرو و مانند مرغابی به دریای گناه آلوده نشو.
هوش مصنوعی: از توبه، گناهان و خطاها را پاک کن و با توبه، بر نعمت و بخشش خداوند امیدوار باش.
هوش مصنوعی: ای مجرم و گناهکار، از رحمت خدا ناامید نشو، حتی اگر کردارهایت سیاه و زشت باشند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه گناهان تو بسیار زیاد است، ولی بخشش و مهربانی او از آن حد فراتر است.
هوش مصنوعی: بخشایش ابتدایی و بیپایان، که فراتر از حد و مرزهاست، گناه بسیار را میطلبد و از عدالت فراتر میرود.
هوش مصنوعی: ولی آنقدر در گناهان نچرخ که دیگر جایی برای صلح و آرامش باقی نماند.
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی ای شیخ بزرگ، به مردم وعدهی توبه بدهی و آنها را به حال زاری و افسردگی واداری؟
هوش مصنوعی: اگر در طول روز توبهام را بشکنم و در روز دیگر دوباره به آن عمل کنم، هر بار که به اشتباهم پی ببرم، باید سعی کنم دوباره اصلاح کنم.
هوش مصنوعی: عمر او به سرعت سپری شد و شاید در سحرگاه توبهاش شکسته شود.
هوش مصنوعی: ای ساقی زیبا، به من خبر خوشی بده و از زندگیام بگو که پر از غم و غصه است.
هوش مصنوعی: برایم از شراب پاک در جامی بریز و این لحظه را در خوشی و شادی سپری کن.
هوش مصنوعی: من به خاطر درد عمیق و طاقتفرسا، به این توبه ضعیف گرفتار شدم که از خود گناه هم بدتر است.
هوش مصنوعی: شخصی که مقام والایی دارد و به یاد خدا مشغول است، دل من به خاطر غمهای ایام آزرده و ناراحت است.
هوش مصنوعی: از این یاد جدیدی که مایه شادی و خوشحالی است، غمهای دنیا را از دل من دور کن.
هوش مصنوعی: ماهی با شوق و آگاهی دل فریاد میزند: خدا، خدا، خدا، خدا!
هوش مصنوعی: این متن به توصیف ذکر و یاد زیبایی اشاره دارد که درخشش و افتخاری بزرگ دارد و همچنین به بیان نظم و سازمان خاصی اشاره میکند که مانند ستارهای بلند و درخشان است. این یاد، زیبایی و عظمت خاصی دارد که همگان را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در دنیای ناشناخته، چه شکوه و زیباییای به وجود آمده که درهای شادی و خوشحالی به روی مردم باز شده است.
هوش مصنوعی: این شعر به ما میگوید که از زیباییهای هنر و موسیقی بهرهمند شو و از نغمههای دلنشین آسمانی لذت ببر. به نوعی این دعوت به شنیدن و درک زیباییهای عاطفی و احساسی است که میتواند انسان را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: ای خدا، به لطف و کرامت اهل صفا، به هدایت کسانی که در راه وفا و درستکاری هستند، کمک کن.
هوش مصنوعی: این نامه دارای نامی نیک و اثر مصنوعی است که از دنیای قدس و عالم بالا آمده است.
هوش مصنوعی: همیشه پیام او را خوشحالکننده و مطلوب بساز و آنرا برای همه، چه اهل خاص و چه عموم، قابل قبول کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.